
اجازه بدهیم سخن خود را با تعریفی از «سکولاریسم» یا همان عقیده «جدایی دین از سیاست»؛ آغاز کنیم:
سکولاریسم به فرانسوی: sécularisme عقیدهای است، مبنی بر جدا شدن نهادهای حکومت و کسانی که بر مسند دولت مینشینند، از نهادهای مذهبی و مقامهای مذهبی. این تفکر به صورت کلی ریشه در عصر روشنگری در اروپا دارد. مفاهیمی مانند جدایی دین از سیاست، جدایی کلیسا و حکومت در آمریکا، و لائیسیته در فرانسه بر پایه سکولاریسم بنا شدهاند.
کشورهایی که مبنای عقیده سکولاریسم دارند
اما پس از تعریفی که از سکولاریسم شد، بهتر است تا نگاهی به سخنان حجت الاسلام ابوترابی فرد در رابطه با مبارزه با تفکر سکولاریسم در ایران که توسط شهید مدرس آغاز شد؛ بیاندازیم.
نایب رییس مجلس شورای اسلامی در سخنان خود، گفت: مردم ایران و امت اسلام تنها و تنها باید در عرصه فقاهت از علمای با شرایط مزبور الهام بگیرند و در راه آنان گام بردارند زیرا سلامت جامعه در سایه حضور فقهای راستین ، زاهد و وارسته در متن امور سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تعریف می شود.
وی با اشاره به اینکه مدرس معتقد بود دنیای اسلام در دست حاکمان بی لیاقت و بی صلاحیت شرایط اقتصادی و فرهنگی سختی را تجربه می کند و این امر ناشی از جدایی دین از سیاست است افزود: به اعتقاد مدرس، رمز عقب ماندگی امت اسلام جدایی دین از سیاست است و معنا ندارد ملت و دولت در جهان اسلام با مسائل سیاسی بیگانه باشد.
حجت الاسلام ابوترابی فرد یادآورشد: با تکیه بر این اعتقاد دین باید مدیریت و رهبری امت اسلام را در همه عرصه ها برعهده بگیرد به ویژه آنکه پیامبر اسلام که موسس دیانت بود خود رئیس سیاست هم بود و این همان سخن و نظریه سیاسی امام خمینی (ره) است که باید فقیهی عادل و صالح در زمان غیبت مسئولیت جامعه اسلامی را برعهده بگیرد.
وی تصریح کرد : از زمانی که جدایی دین از سیاست مطرح شد ممالک اسلامی رو به ضعف رفتند لذا اساس نظریه مدرس و حضور او در عرصه سیاست برای پیوند دین و سیاست است.
حجت الاسلام ابوترابی فرد با اشاره به اینکه نظریه سیاسی مدرس دو پیام برای امت اسلام دارد گفت: پیام اول این است که امت اسلام در هر نقطه جهان برای جلوگیری از انحراف و مقابله با استبداد و استکبار باید سیاست را با دیانت گره بزنند و در این صورت اسلام برآمده از قرآن محقق می شود.
به گفته وی پیام دوم نظریه مدرس نیز این است که هر انسان مومن و مسلمان که به اسلام و قرآن و پیامبر و امامت اعتقاد دارد باید در حیات اجتماعی و سیاسی خویش سیاست و دیانت را باهم گره بزند زیرا نمی شود کسی مسلمان باشد اما نسبت به مسائل سیاسی بی تفاوت باشد لذا باید امت اسلام این رفتار خود را اصلاح کنند.
اما اکنون در سخنان برخی بزرگان نظام ایران اسلامی و برخی اظهار نظرهایشان گویی رنگ بوی سکولاریسم به خود گرفته است؛ و همچنین رنگ و بوی شعارهایی که در سال سبز 88 ؛ از دیکتاتوری و استبداد در ایران سخن می گفت! سخنانی مثل:
- هیچ پلیسی نمیتواند بگوید که چون این را خداوند گفته و یا روایتی است که پیغمبر فرموده است، خود را مسئول اجرای اسلام بداند. بیخود، خود را به مخمصه نیندازیم و مردم را گرفتار نکنیم، وظیفه پلیس اجرای قانون است!
- همین گروه به وجود چند زن بیحجاب در خیابان میپردازند، اما نمیگویند ظلمها چه میشود؟! زندانها چه میشود؟! سرکوبها چه میشود؟! و حق مردم خوردنها چه میشود؟!
- امیرکبیر دردهای زمان خود را خوب فهمید. وی یکی از دردها را در استعمار می دید و روی دخالت های قدرت های خارجی حساس بود و یک درد دیگر را در استبداد می دید که خودش در دامان آن بزرگ شده بود و وقتی که مسئولیت پیدا کرد ناچار بود که با مظاهر استبداد درگیر شود که به قیمت جانش تمام شد.
- استعمار طبیعی بود که یک عنصر ضد استعماری را تحمل نکند اما استبداد در مورد امیرکبیر نمک نشناسی کرد، چراکه امیرکبیر بود که ناصرالدین شاه..!! را از تبریز به تهران آورد و به قدرت رساند..!! ولی در نهایتا افرادی از دربار ناصرالدین شاه وی را کشتند اما امروز می بینید که نام امیرکبیر از نام تمامی آن شاهان بلندتر است.
- ..گفت که امام(ره) این انقلاب را به دست شما سپرده، آیا میدانید اینها چه کسانی هستند که میخواهید انقلاب را به آنها بسپاریم..!!
و.......
حال نتیجه گیری و قضاوت با شما است. و به یاد داشته باشیم که..؛ بخاری از پيامبر بزرگوار ما نقل کرده اند که ایشان فرموده است:
«المومن كيس فطن حذر » يعني:
انسان مومن عاقل ، زيرك و هشيار است.
و من الله توفیق