گفتگو با خدا
دوشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۴گفتگو با خدا
اين مطلب اولين بار در سال 2001 توسط زني به نام ريتا در وب سايت يک کليسا قرار گرفت، اين مطلب کوتاه به اندازه اي تاثير گذار و ساده بود که طي مدت 4 روز بيش از پانصد هزار نفر به سايت کليسا ي توسکالوساي ايالت آلاباما سر زدند. اين مطلب کوتاه به زبان هاي مختلف ترجمه شد و در سراسر دنيا انتشار پيدا کرد .

Interview with god
گفتگو با خدا
I dreamed I had an Interview with god
خواب ديدم در خواب با خدا گفتگويي داشتم .
So you would like to Interview me? "God asked."
خدا گفت : پس ميخواهي با من گفتگو کني ؟
If you have the time "I said"
گفتم : اگر وقت داشته باشيد .
God smiled
خدا لبخند زد
My time is eternity
وقت من ابدي است .

What questions do you have in mind for me?
چه سوالاتي در ذهن داري که ميخواهي بپرسي ؟
What surprises you most about humankind?
چه چيز بيش از همه شما را در مورد انسان متعجب مي کند ؟
Go answered ….
خدا پاسخ داد ...
That they get bored with childhood.
اين که آنها از بودن در دوران کودکي ملول مي شوند .
They rush to grow up and then long to be children again.
عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکي را مي خورند .
That they lose their health to make money
اين که سلامتي شان را صرف به دست آوردن پول مي کنند.

And then lose their money to restore their health.
و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتي ميکنند .
By thinking anxiously about the future. That
اين که با نگراني نسبت به آينده فکر ميکنند .
They forget the present.
زمان حال فراموش شان مي شود .
Such that they live in neither the present nor the future.
آنچنان که ديگر نه در آينده زندگي ميکنند و نه در حال .
That they live as if they will never die.
اين که چنان زندگي ميکنند که گويي هرگز نخواهند مرد .
And die as if they had never lived.
و آنچنان ميميرند که گويي هرگز زنده نبوده اند .

God's hand took mine and we were silent for a while.
خداوند دست هاي مرا در دست گرفت و مدتي هر دو ساکت مانديم .
And then I asked …
بعد پرسيدم ...
As the creator of people what are some of life's lessons you want them to learn?
به عنوان خالق انسان ها ، ميخواهيد آنها چه درس هايي اززندگي را ياد بگيرند ؟
God replied with a smile.
خدا دوباره با لبخند پاسخ داد .
To learn they cannot make anyone love them.
ياد بگيرند که نمي توان ديگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد .
What they can do is let themselves be loved.
اما مي توان محبوب ديگران شد .

To learn that it is not good to compare themselves to others.
ياد بگيرند که خوب نيست خود را با ديگران مقايسه کنند .
To learn that a rich person is not one who has the most.
ياد بگيرند که ثروتمند کسي نيست که دارايي بيشتري دارد .
But is one who needs the least.
بلکه کسي است که نياز کم تري دارد
To learn that it takes only a few seconds to open profound wounds in persons we love.
ياد بگيرن که ظرف چند ثانيه مي توانيم زخمي عميق در دل کساني که دوست شان داريم ايجاد کنيم .
And it takes many years to heal them.
و سال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التيام يابد .
To learn to forgive by practicing forgiveness.
با بخشيدن ، بخشش ياد بگيرن .
To learn that there are persons who love them dearly.
ياد بگيرند کساني هستند که آنها را عميقا دوست دارند .

But simply do not know how to express or show their feelings.
اما بلد نيستند احساس شان را ابراز کنند يا نشان دهند .
To learn that two people can look at the same thing and see it differently.
ياد بگيرن که ميشود دو نفر به يک موضوع واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببينند .
To learn that it is not always enough that they are forgiven by others.
ياد بگيرن که هميشه کافي نيست ديگران آنها را ببخشند .
They must forgive themselves.
بلکه خودشان هم بايد خود را ببخشند .
And to learn that I am here.
و ياد بگيرن که من اينجا هستم .
Always
هميشه
اثري از ريتا استريكلند
ارسال کننده مطلب: تاتیانا