دست بستگان

شناسه نوشته : 15242

1394/04/03

تعداد بازدید : 386

مادر خرده نگیر که این همه سال....
نه خطی ....نه خبری...
دستشان بسته بود!!!
 

می آمدی  و از تو بجز استخوان نبود
جز یک طناب روی دو دستت نشان نبود
از این مصیبتی که به تابوتتان نشست
دوش تمام مردم ما را توان نبود
رفتی و باد بوی تو را سوی ما کشاند
از کاروان بجز جرس کاروان نبود
تا روز حشر العماره زچشمان من فتاد
این نقشه کاش روی زمین این زمان نبود
با گریه دست‌های تو را باز می‌کنیم
ما را جز اشک هیچ به چشمانمان نبود
کاش آسمان زمرگ پرستو به سر زند
کاش این زمین ز داغ شما پیرهن درد
کاش استخوان آمده این نوحه بشنود
ما داغ دار روی شماییم الی الابد

سروده حمید نظردنیوی