هشام بن حكم گويد: موسى بن جعفر عليهم السلام بمن فرمود: اى هشام خداى تبارك و تعالى صاحب عقل و فهم را در كتاب مژده داده و فرموده (20 سوره 39) آن بندگانم را كه هر سخن را شنوند و از نيكوترش پيروى كنند مژده بده، ايشانند كه خدا هدايتشان كرده و ايشانند صاحبان عقل
اى هشام همانا خداى متعال بواسطه عقل حجت را براى مردم تمام كرده و پيغمبران را بوسيله بيان يارى كرده و بسبب برهانها بربوبيت خويش دلالتشان نموده و فرموده است (160 سوره 2) خداى شما خدائيست يگانه كه جز او خدائى نيست و رحمان و رحيم است.
اى هشام عقل همراه علم است و خدا فرموده (43 سوره 29) اين مثلها را براى مردم ميزنيم و جز دانشمندان تعقل نميكنند اى هشام سپس كسانى را كه تعقل نميكنند نكوهش نموده و فرموده (166 سوره 2) و چون بمشركان گويند از آنچه خدا نازل كرده پيروى كنيد گويند: نه، بلكه از آئينى كه پدران خويش را بر آن يافتيم پيروى ميكنيم.
اى هشام-براى هر چيزى مركبى است و مركب عقل تواضع است، براى نادانى تو همين بس كه مرتكب كارى شوى كه از آن نهى شده اى.
اى هشام- چگونه كردارت نزد خدا پاك باشد كه دل از فرمان پروردگارت بازداشته و عليه عقلت از هوست فرمان برده باشى. اى هشام- صبر بر تنهائى نشانه قوت عقل است. كسى كه از خدا خردمندى گرفت از اهل دنيا و دنياطلبان كناره گيرد و بآنچه نزد خداست بپردازد و خدا انيس وحشت او و يار تنهائى او و اندوخته هنگام تنگدستى او و عزيزكننده اوست بىفاميل و تبار.
اى هشام- حق براى فرمانبردارى خدا بپا داشته شد، نجاتى جز بفرمانبردارى نيست و فرمانبردارى بسبب علم است و علم با آموزش بدست آيد و آموزش بعقل وابسته است و علم جز از دانشمندان الهى بدست نيايد و شناختن علم بوسيله عقل است.
اى هشام- كردار اندك از عالم چند برابر پذيرفته شود و كردار زياد از هواپرستان و نادانان پذيرفته نگردد.
اى هشام- همانا عاقل بكم و كاست دنيا با دريافت حكمت خوشنود است و با كم و كاست حكمت و رسيدن بدنيا خوشنود نيست از اين رو تجارتشان سودمند گشت.
اى هشام- همانا خردمندان زياده بر احتياج از دنيا را كنار نهادند تا چه رسد بگناهان با اينكه ترك دنيا فضيلت است و ترك گناه لازم.
اى هشام- عاقل بدنيا و اهل دنيا نگريست و دانست كه دنيا جز با زحمت دست ندهد و بآخرت نگريست و دانست كه آن هم جز با زحمت نيايد پس با زحمت در جستجوى پايندهتر آن برآمد (يعنى چون ديد بدست آوردن دنيا و آخرت هر دو احتياج به زحمت دارد با خود گفت چه بهتر كه اين زحمت را در راه تحصيل آخرت پاينده متحمل شوم).
اى هشام- خردمندان از دنيا روگردانيده بآخرت روى آوردند زيرا ايشان دانستند كه دنيا خواهانست و خواسته و آخرت هم خواهانست و خواسته و كسى كه خواهان آخرت باشد دنيا او را بجويد تا روزيش را بطور كامل از دنيا برگيرد و كسى كه دنيا طلبد آخرت او را جويد يعنى مرگش در رسد و دنيا و آخرتش را تباه سازد.
اى هشام- كسى كه ثروت بدون مال و دل آسودگى از حسد و سلامتى دين خواهد بايد با تضرع و زارى از خدا بخواهد كه عقلش را كامل كند زيرا عاقل بقدر احتياج قناعت كند و آنكه بقدر احتياج قناعت كند بىنياز گردد و كسى كه بقدر احتياج قناعت نكند هرگز بىنيازى نيابد.
اى هشام- خدا از مردمى شايسته حكايت كند كه آنها گفتند (8 سوره 3) «پروردگارا بعد از آنكه ما را هدايت فرمودى دلهايمان را منحرف مساز و ما را از نزد خويش رحمتى بخشاى كه تو بخشايندهئى»
اى هشام- عاقل دروغ نگويد اگر چه دلخواه او باشد. اى هشام- كسى كه مردانگى ندارد دين ندارد كسى كه عقل ندارد مردانگى ندارد. با ارزشترين مردم كسى است كه دنيا را براى خود منزلتى نداند.
...........................................
· كلينى، محمد بن يعقوب، أصول الكافي / ترجمه مصطفوى - تهران، چاپ: اول، 1369 ش.