نظر به گستردگی ارتباطات و سهولت آشنایی با فرهنگهای مختلف، نظام خانواده تحت تأثیر فرهنگهای غیر اسلامی، همیشه در حال تغییر است و استحکام خانواده به خطر افتاده است. مقاله حاضر با هدف شناسایی ارزشهای رفتاری اعضای خانواده اسلامی و نقش رسانههای جمعی در ترویج آن به روش مصاحبه عمیق، نظر ده کارشناس را در این زمینه جویا شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بر اساس نظریه «فطرت» استاد مرتضی مطهری و یافتههای پژوهش، دین، جهانبینی فرد را میسازد و جهانبینی، نظام معنایی نهاد خانواده را شکل میدهد.
نظام معنایی، نظام کنشی اعضای خانواده را به وجود میآورد و نظام کنشی، ساختار خانواده را شکل میدهد. در حقیقت، جهانبینی دینی به عنوان یک نگرش اصلی و محوری به طور مستقیم و غیر مستقیم بر مقولات کلی چون «کنترل امور جنسی»، «نقشهای جنسیتی»، «اخلاق» و «تربیت» اثرگذار است. رسانههای جمعی هر کشور را که در چارچوب جهانبینی و تمدن فعالیت میکنند، میتوان میزانی برای ارزیابی در نظر گرفت. در این زمینه، دیدگاه کارشناسان مؤید آن است که «اشاعه خانواده نامطلوب» در فیلم و مجموعههای خانوادگی عامل مخربی در بنیاد خانواده اسلامی است. در نتیجه، میتوان آینده ساختار خانواده را در دین دید و با سیاستگذاری دینی به سیاستگذاری ساختاری دست یافت.
خانواده، با دارا بودن پیشینهای به قدمت آفرینش، طبیعیترین نهاد و واحد بنیادین اجتماع است که زندگی اجتماعی از آنجا آغاز میشود و اصلیترین کانون آرامش، تعادل و شکلگیری شخصیت انسانها و نخستین وسیله انتقال مناسب فرهنگ به شمار میآید. امروزه با تغییر اوضاع، خانواده از معناداری افتاده و با بحران پوچی درگیر شده است، ( 1389: 87) به گونهای که نقطه عطف بحران خانواده در دنیای امروز، از دست دادن ارزشهای ذاتی خانواده و روبهرو شدن با مکتبهایی نظیر اگزیستانسیالیسم، مارکسیسم، ماتریالیسم و فمینیسم است. این مکتب نگرش انسان معاصر را نسبت به زندگی دگرگون کرده. (شریفقریشی، 1377: 32) و حتی نظامهای غیرصنعتی نیز با پذیرش دستاوردهای آنها به آفات آنها دچار شدهاند.
در جهان امروز، وسایل ارتباط جمعی با انتقال اطلاعات و شکلدهی افکار عمومی، در توسعه و تغییر فرهنگ و تمدن بشری نقش بزرگی ایفا میکنند، به گونهای که کمتر حادثه و جریان مهم اجتماعی را میتوان یافت که رسانهها در پیدایش و شکلگیری آن هیچ نقش مهمی ایفا نکرده یا دست کم در گسترش، نشر یا کنترل آن سهمی نداشته باشند. در میان رسانههای جمعی، رادیو و تلویزیون از نظر آموزش غیررسمی و الگوسازی، جایگاه ویژهای دارند. تلویزیون به دلیل برد گسترده مخاطبانش، یکی از بهترین وسایل آموزشی و فرهنگی است که امروزه در اختیار کشورها و جوامع مختلف قرار دارد.
تلویزیون به دلیل استفاده همزمان و هماهنگ از تصویر و صدا تأثیر انکارناپذیری بر مخاطبان خود میگذارد و به سبب گیرایی و جذابیتهای خاص خود، نقش و سهم بیشتری در انتقال الگوهای رفتاری و فرهنگسازی دارد. مک لوهان در این باره معتقد است: «تلویزیون ضمن آنکه همه مزایای دیگر وسایل را دربردارد، با افزودن تصویر، قدرت نفوذ فوقالعادهای را به دست آورده است. به عقیده او، تلویزیون میتواند نه تنها در یک کشور، بلکه در سراسر منطقه حتی در یک قاره، جوّی احساس برانگیز پدید آورد». (صبری، بی تا: 90)
در کشور ایران نیز با توجه به آمارهای مرکز تحقیقات صدا و سیما، برای نمونه، در سال 1388، از مجموع 1194 فیلم پخش شده، 80 درصد پاسخگویان دستکم یک سریال را تماشا کردهاند. میتوان گفت از میان رسانهها، تلویزیون همچنان یکی از مؤثرترین نقشها را داراست. معیارهایی همچون میزان بالای تماشای تلویزیون، افزایش کمی شبکههای استانی و تنوع برنامهها و دیگر موارد سبب شده است این رسانه در سطح بسیار کلان در جامعه اثرگذار باشد. دیگر نکته مهم این است که جامعه ایران، بیش از جوامع دیگر به الگوسازی درست، با توجه به مفاهیم دینی میپردازد.
با این حال، نتایج برخی پژوهشها نشان داده است، خانه به جای آنکه به صورت مکانی صمیمانه و عاطفی به نمایش درآمده باشد، به عنوان محل نمایش «روابط ضدیتی» به تصویر در آمده است. در این فضای ضدیتی ناشی از رفتارهایی چون اعتراض دایم زن به شوهر و فرزندان، رفتارهای اعتراضی مادر بیشتر متوجه دختران و رفتارهای همدلی او بیشتر متوجه پسران خانواده است. فرزندان در برابر والدین، مطیع و فرمانبردار به تصویر در نیامدهاند. همدلی و حمایت و پشتیبانی اعضای خانواده، بیشتر در حیطه رسیدگی به مسائل «جسمانی و سلامت و تغذیه» است. (الیاسی، 1386، ج1: 139)
عوامل اولیه اتحاد خانوادگی
بر اساس نظریه فطرت، مهمترین عامل پیدایش و ایجاد هر خانواده، «تفاوتهای جنسی» طبیعی است که نقش اصلی را در همبستگی و وحدت زن و مرد در خانواده ایفا میکنند. نظریههای استاد مطهری مبتنی بر این اندیشه است که تفاوتهای ناشی از قالب یا جلوههایی از نیازهای جنسی و عاطفی متقابل زن و مرد، «عوامل اولیه» اتحاد خانوادگی به شمار میآیند و با مصداقها یا معرّفهایی از این دست شناسایی میشوند:
ـ گذشته از تفاوت قابلیت تولید مثل در مرد و زن، مرد، درشتاندامتر و زن، کوچکاندامتر است.ـ مرد، خشنتر و زن، ظریفتر است. صدای مرد کلفتتر و خشنتر و صدای زن نازکتر و لطیفتر است.ـ مرد بنده شهوت خویش و زن در بند محبت مرد است.ـ مرد خواهان تصاحب شخص زن و زن خواهان تسلط بر مرد از راه تسخیر قلب اوست.
ـ زن از مرد شجاعت و دلیری میخواهد و مرد از زن، زیبایی و دلبری که صفاتی مانند میل زنان به خودآرایی و همچنین غیرت در مردان از پیآمدهای همین تفاوتهای طبیعی دو جنس است. (مطهری، 1371: ج 19: 436)بر اساس مستندهای پژوهشی جرج گیلدر نیز مشخص شد مردان و زنان از زمان تولد بسیار با هم تفاوت دارند و در حوالی سن بلوغ، مردان کاملاً با زنان تفاوت مییابند. از این زمان به بعد، بدن مرد فقط پر از انرژیهای تعریف نشده است و همه این انرژیها نیازمند هدایت فرهنگی هستند.
زنان با چنین آشفتگی بیولوژیکی روبهرو نمیشوند؛ زیرا خیلی زود آگاه میشوند که دارای ظرفیت معجزهآسایی برای به دنیا آوردن انسان زنده دیگری هستند. (گاردنر، 1386: 87) ازاینرو، زنان از نیروی مهارکنندگی برای کشاندن مردان به درون الگوی زادآوری خود به وسیله ازدواج و تشکیل خانواده برای مهار انرژیهای آنان برای آینده بهره میگیرند. (همان: 88) در واقع، اگر وجود برخی عوامل اجتماعی و فرهنگی برای هدایت مردان به سوی اهدافی والاتر از خودشان و میل نفسانیشان نباشد، در بسیاری از جوامع انسانی، مردان به طور قابل ملاحظهای، بیشتر مستعد دست زدن به اعمال پست و غیر مسئولانه شهوانی هستند.
عوامل ثانویه اتحاد خانوادگی
عوامل ثانویه از عوامل اولیه ناشی میشوند. این عوامل بر رفتارهای نهادینه شدهای مبتنی هستند که از یک سو، در ویژگیهای فطری زن و مرد و از سوی دیگر، در عوامل اجتماعی و فرهنگی جامعه ریشه دارند. به این معنی، شکلگیری هویت جنسی و نقشهای جنسیتی، نه تنها به علل بیولوژیکی، بلکه با شرایط فرهنگی خاص جامعه او نیز ارتباط دارد. جامعه از طریق تظاهرات فرهنگی، رسوم، قراردادها، قوانین و تشکیلاتش، به طور جدی و ضمنی، موقعیت فرد را در جامعه مشخص میکند.
ازاینرو، تقسیم کار جنسیتی در خانواده، سرپرستی مرد در خانواده و ترک روابط جنسی آزاد، مهمترین عوامل ثانویه قلمداد میشوند. در ضمن، تأثیر عوامل ثانویه بر اتحاد خانوادگی از طریق دو سازوکار «فراهم کردن زمینه ارضای نیازهای جنسی و عاطفی متقابل زن و مرد» و «تقویت و تشدید نیازهای جنسی، عاطفی و معیشتی متقابل زن و مرد» صورت میگیرد.
تبیین بیثباتی خانواده
ریشه بیثباتی خانواده را باید در انحراف از خواهشهای فطرت انسانی یا فطرتگریزی در سه سطح احساسات فردی (عوامل اولیه)، کنشهای فردی زن و شوهر (عوامل ثانویه) و برخی عوامل پشتیبان (آگاهیبخشی، حقوق، تربیت اخلاقی و کنترل اجتماعی) جستوجو کرد.
فطرتگریزی در سطح احساسات فردی، قابلیت و گستره وسیعی ندارد؛ زیرا ویژگی طبیعی و زیستشناختی تفاوتهای زن و مرد، خصلتی نسبتا ثابت و تغییرناپذیر به آنها بخشیده است. فطرتگریزی در سطح کنشهای فردی زن و شوهر از جمله تقسیم کار جنسیتی، مشارکت زنان در تأمین مخارج خانواده، قدرت ریاست مرد در خانواده و گسترش روابطجنسی در خارج از چارچوب ازدواج به چشم میخورد که این پدیده، از طریق کاهش نیاز جنسی و عاطفی زن و شوهر به یکدیگر در بسیاری از جوامع امروز سبب وارد آمدن این آسیب به ثبات خانواده شده است.
در نهایت، فطرتگریزی در سطح عوامل پشتیبان، یکی دیگر از عوامل تضعیف خانوادههای امروزی است. استاد مطهری، یکی از عوامل اساسی بیثباتی پیوندهای خانوادگی را افکار مخرب و بیاساس برخی فیلسوفان میداند که به عمق فلسفه زندگی خانوادگی پی نبرده و آن را تنها از دریچه اقدام دو فرد به تأسیس یک شرکت در زندگی، برای بهرهمندی بیشتر از مواهب و لذات زندگی دیدهاند. (مطهری، 1378: 32) بر پایه آنچه گذشت، میتوان مدلی تلفیقی را برای نظریه فطرت ترسیم کرد:
ب) رویکرد رسانهای
در تبیین چگونگی اثرگذاری رسانهها، به نظریه یادگیری بندورا میتوان اشاره کرد. در نظریه یادگیری بندورا1 (1977) بر عواملی چون تقلید، تقویت، تقویت جانشینی، یادگیری اجتماعی و تبادل اجتماعی تأکید شده است. (معدن دار، 1389: ج1: 157) تقویت سه نقش عمده را در یادگیری ایفا میکند. نخست آنکه رسانه میتواند به تقویت رفتار درست کمک کند.
دوم اینکه نقش یک مشوّق «انگیزشی» را برای تبدیل یادگیری به عملکرد دارد. سوم آنکه آنچه از راه مشاهده آموخته شده است، پنهان باقی میماند تا اینکه مشاهدهکننده، دلیلی برای استفاده از آن بیابد. (هرگنهان، 1385: 365) مانند معیار عملکردی در مورد اخلاق، والدین معمولا قواعد اخلاقی را سرمشق کودکان خود قرار میدهند و کودکان، سرانجام آنها را درونی میسازند.
پس از آنکه معیارها درونی شدند، تعیین میکنند که کدام رفتارها (یا افکار) نهی شوند یا نشوند. دور شدن از معیارهای اخلاقی سبب ایجاد تحقیر خود میشود که تجربه مطبوعی نیست. بنابراین، فرد بر اساس معیارهای اخلاقی خودش عمل میکند. بندورا میگوید: «انتظار سرزنش از خود برای انجام رفتاری که از معیارهای شخصی عدول میکند، یک منبع انگیزشی فراهم میآورد که در حضور عوامل تحریکی دیگر، رفتار فرد را در چارچوب معیارها نگه میدارد. هیچ تنبیهی به اندازه تحقیر خود زیانبار نیست.» (همان: 371) در واقع، نقش رسانههای گروهی در توسعه فرهنگ باید در حفظ و حراست هرچه بیشتر از هویت دینی و تحکیم مبانی معنوی و اخلاقی آن باشد.
بینش در خانواده مطلوب اسلامی
در نظام ارزشی اسلام، بنیادیترین اصل، اعتقاد به وجود خدای یکتاست که سرانجام همه چیز به او ختم میشود و محور تمام فعّالیتهای انسان قرار میگیرد. با این رویکرد، سعادت انسان و در پی آن، خانواده به دنیا محدود نیست، بلکه هدف نهایی زندگی، «قرب به خدا» است. منظور از «قرب»، قرب وجودی و کمالی است، به گونهای که انسان در صفات کمالی، مظهر اوصاف الهی گردد. ( 27) کارکرد چنین نگرشی در ذهنیت انسانها، ارزشمند شدن دو مقوله «قداست پیوند زناشویی» و «اهمیت تربیت دینی» در خانواده است.
1. قداست پیوند زناشویی
غریزه قدرت، محرک زندگی انسانی است که از سه نوع جنسی، گرسنگی و ارتباطی تشکیل میشود. غریزه جنسی، مهمترین غریزه زندگی است؛ زیرا از اول یا زن با «هویت زنانه» یا مرد با «هویت مردانه» به دنیا میآید. در فرهنگ دینی، آنچه سبب هویت و ماهیت رشد انسان میشود، فطرت انسانی نام دارد و افزایش خودآگاهی و ارضای این غرایز سبب رشد ایمان آنها میگردد. بنابراین، در اسلام، ازدواج، پیوندی مقدس و میثاقی محکم،1 بنایی محبوب نزد خداوند،2 عاملی مؤثر در حفظ دین،3 عامل پذیرش عبادت انسان4 و تکوین مودّت و رحمت5 معرفی میشود که شیوه پاسداری از حریم عفّت6 و پاکدامنی، تضمین رزق و روزی7 و تعظیم سنت نبوی8 است.
ازدواج، آرامشبخش روحهای سرگشته و سرگردان، حیات بخش دلهای افسرده و نگران و هدایتگر افکار گسسته و پریشان است. در مکتب متعالی اسلام، ازدواج وسیلهای برای رشد و کمال، تأمین سلامت جامعه و بقای نسل است. ازاینرو، پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، پیروان خود را به تسریع در ازدواج و ترک عزوبت9 دعوت میکند. پس در فرهنگ اسلام، خانواده، حاصل ازدواج مشروع زن و مرد، وسیلهای برای اقناع و ارضای مشروع سائقههای جنسی، تولید و تربیت نسل، ایجاد صمیمیت و تفاهم، تعاون و تعاضد، تکمیل و تکامل و آرامش روحی و روانی انسان است. ( 181)
بر این اساس، یافتهها نیز مؤید این مطلب است که: «کفویت دینی، اعتقادی و ایمانی از مهمترین عوامل همسرگزینی است». (بستان) «باورهای دینی، مهمترین شاخصی است که میتواند در به وجود آمدن رابطه سالم زوجین، مؤثر باشد. یعنی اگر در رابطه زوجین محور دین و اعتقاد به خدا برجسته و حاکم باشد، آن خانواده، سالم خواهد بود». (بستان؛ ایمانی؛ سالاریفر؛ احمدی؛ آذربایجانی و دهنوی)
در این قسمت، با توجه به موارد یاد شده میتوان گفت غریزه و معنویت از هم جدا نیستند و همه در مقولهای به نام فطرت جمع میشوند که در دایرهای مرتبط با جهان پدیدار انسان قرار دارد. (فیاض، 1387: 84) بنابراین، کوچکترین اختلال در این غریزه بر شخصیت انسانها تأثیر مستقیم دارد و انسان را دچار اختلال شخصیتی خواهد کرد. برعکس، اگر این غریزه، به خوبی خودآگاه شود، افراد جامعه به سلامت روحی و روانی و ایمانی خود نزدیک میشوند و جامعه را آرامش فرا خواهد گرفت.
بر این اساس، در بعد اجتماعی، رهاوردی که ازدواج و خانواده همواره برای جامعه داشته، تأمین وسیلهای برای رام کردن خشونت جنسی و فیزیکی مرد برای سوق دادن وی به سمت الگوی تولید مثلی درازمدت و حفاظت از نسل است. در عوض، هر دو طرف توافق میکنند از برقراری رابطه جنسی با فرد دیگری خودداری کنند. این همان عملکرد «کنترل جنسی» است که خانواده برای جامعه به ارمغان میآورد و به این ترتیب، زن و مرد، هر دو به عشق و عاطفه مشروع و قابل پیشبینی دست مییابند.
2. ضرورت تربیت
یکی از اصلیترین نکتهها در بحثهای تربیتی استاد مطهری، درک درست از واژه «تربیت» است. ایشان دو تعبیر درباره انسان به کار میبرد که بر اساس آنها، ضرورت تربیت را برای آدمی اثبات میکند: انسان موجودی خام و موجودی ناقص است. «مهمترین امری که مطرح میشود، این است که انسان در حال کمال و سودمند بودن، نیازمند تربیت است. ازاینرو، معیار در ضرورت تربیت و نیازمندی انسان به آن، عامل راهیابی او به جایگاه واقعی و کمال انسانیت است، درست مانند دیگر موجودات خام و ناقص.
برای مثال، اشیای طبیعی مانند پشم، پنبه و هزاران چیز دیگر موادی خامند. باید روی آنها کار شود تا به صورت مواد قابل استفاده درآیند؛ پشم، قالی شود و... . انسان نیز به صورت یک ماده خام به دنیا میآید؛ یعنی مادهای غیر قابل استفاده [است]. این ماده صرفاً با گذشتن زمان و رسیدن به سنین جوانی، خود به خود، به صورت انسان مفید [برای] استفاده در نمیآید، بلکه به صورت حیوان قابل استفاده درمیآید؛ یعنی فقط میتواند مانند حیوان بارکشی کند، مانند حیوان زاد و ولد کند و نه بیشتر. پرورش یا تربیت؛ یعنی مواد خام انسانی را تبدیل به ماده مفید قابل استفاده کردن و به اعتباری، انسان مصرفی را به انسان مولد تبدیل کردن است.» (مطهری، 1379: ج 2: 169 و 170)
در واقع، از آنجا که انسان، موجودی ناقص است، به تربیت نیاز دارد، ولی این نقصان سبب نمیشود در مقایسه با دیگر موجودات در مرتبه پایینتری باشد. بنابراین، ضرورت تربیت و نیاز به آن، دلیل بر نقص انسان در سلسله مراتب موجودات نیست. بلکه برعکس، هر موجودی که بیشتر به تربیت احتیاج داشته باشد، استعداد تحول و تغییر و کمالیابی بیشتری در او نسبت به موجودات دیگر جمع شده است. از این جهت، گیاهان به دلیل اینکه از جمادات کاملترند و حیات دارند، محتاج پرورشند و این احتیاج، دلیل کمال آنهاست، نه نقص و کاستی.
حیوانات نیز به دلیل اینکه از نباتات کاملترند، بیشتر از آنها نیازمند تربیتند. انسان به دلیل اینکه از حیوانات کاملتر است و استعدادهای بیشتری در وجودش نهفته است، به تربیت و پرورش، تعلیم آداب و عادات نیک و خصایل عالی، بیشتر احتیاج دارد. (نک: مطهری، 1372: 239) ازاینرو، میتوان گفت هیچ موجودی به اندازه انسان، نیازمند ساخته شدن نیست و هیچ موجودی به اندازه انسان قابل ساخته شدن نیست و هیچ موجودی به اندازه انسان، ارزش ساختهشدهاش با ارزش ساخته نشدهاش تفاوت ندارد.
با توجه به سخن استاد مطهری و فرمایش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که میفرماید: «من ربی صغیرا حتی یقول: لاإلهَ اِلااللهُ لَمْ یحاسِبُهُ الله؛ هر که طفلی را تربیت کند تا «لا اله الا الله» گوید، خدا از او حساب نمیخواهد»، (پاینده، 1356: 614) مجموع کارشناسان این مطلب را تأیید کردند که: ( «بهترین شیوه در تربیت اخلاقی، روش الگویی و آموزش عملی است؛ یعنی پدر و مادر باید با رفتار خود، فرزندان خویش را با اخلاق پسندیده آشنا سازند و بذر ارزشهای اخلاقی را در وجود آنها پرورش دهند». (صفورایی)
● «لازم است که در پرورش فرزند به همه ابعاد تربیت اجتماعی، روانی، جسمانی و دینی توجه شود». (سالاری فر)
● «در روایات، تعلیم و تربیت دینی جزو حقوق فرزندان شمرده شده است». (بستان)
آنچه از امور فطری در بحث تربیت مورد نظر است و مبنای تربیت مطرح میشود، امور فطری در زمینه خواستها و گرایشهاست. البته باید توجه داشت آن دسته از خواستهای فطری مبنای تربیت قرار میگیرد که ویژه انسان است و امتیاز او بر حیوان به شمار میآید، نه آن بخش از خواستها و گرایشها که میان هر دو مشترک است؛ زیرا در این بخش، انسان مانند حیوان برای شکوفاسازی نیازی به تربیت ندارد.
مثلا میل به فرزند داشتن یک لذت روحی و درخواست فطری است. میل به برتریطلبی، و قدرتطلبی نیز یک عطش روحی در انسان است (مطهری، 1371: ج3: 484 و 485) این نوع گرایشها، میان انسان و حیوان مشترک است. از نظر استاد مطهری آن دسته از گرایشهای ویژه انسان که به عنوان گرایشهای مقدس مطرح میشوند، قابلیت شکوفاسازی دارند و میتوانند مبنای تربیت و پرورش قرار گیرند.
بر این اساس، تربیت دینی دارای دو جنبه «فردی» و «اجتماعی» است. که آثار تربیت دینی از نظر فردی، ارتباط انسان را با خدا محکم میکند و زمینه خدمت به اسلام و مردم را در نهاد او فراهم میسازد. کارکرد این شاخص در جهان کنونی از آن جهت است که زندگی اخلاقی بشر بر اثر تزلزل نظامهای ارزشی و انحلال مبانی مقدسات تهدید میشود، پایدارترین عقاید دینی را از وی گرفتهاند، اندیشههای مکانیکی و عاریتی جایگزین آن شده و انسان با بحرانهای گوناگون درونی و بیرونی روبهروست که مهمترین آنها، بحران معرفت دینی و بدتر از آن، بحران تربیت دینی است.
تنها راه فرار از این بحرانها، روی آوردن عمیق و عاشقانه به خویشتن خویش، فطرت اصیل و احساس درونی حقیقتجوست. آثار قابل توجّه تربیت دینی خانواده از نظر اجتماعی آن است که کودکان امروز که در آغوش خانواده پرورش مییابند، مربیان، مجریان و قانونگذاران آینده خواهند بود. اگر نسل امروز با برنامههای درست دینی و اخلاقی تربیت یابند، به یقین، اجتماع آینده، صالح و تکاملیافته خواهد بود. (احسانی، 1378: 29) بر این اساس، تربیت دینی، شیوهای استوار بر فطرتشناسی، برای رشد و شکوفایی شخصیت بالقوه و تنظیم و آرایش شخصیت بالفعل انسان است. (1374: 123)
اخلاق در خانواده اسلامی
اخلاق، جمع خُلق وخُلُق است و بیشتر به صورت جمع به کار میرود. مُعادِل آن، در فارسی خوی است و در لغتِ عربی به معنای عادت، طبیعت، سجیت، دین و مروت میآید و در اصطلاح حکیمان عبارت از مَلَکهای است که به واسطه آن، افعال از نفس به آسانی و بدون به کار بردن اندیشه صادر میشود (حلبی، 1374: 59) ازاینرو، باید دانست که اخلاق بر همه افعالی که از نفس صادر میشود، خواه پسند و خواه ناپسندیده، اطلاق میگردد و هر گاه به کارهای پسندیده اطلاق شود، دال بر اَدَب است؛ زیرا اَدَب جُز بر خِصالِ پسندیده اطلاق نمیشود. (همان: 60)
اسلام بر اساس جهانبینی خود، ارزشهای برتر را ارزشهای اخلاقی و معنوی میداند و میکوشد افراد، خانوادهها و جامعه را در مسیر این ارزشها قرار دهد. از منظر استاد مطهری، گرایش انسان به منفعت، همان «خودمحوری» است؛ یعنی انسان به چیزی که برای ادامه بقا و حیاتش لازم است، گرایش پیدا میکند تا آن را جذب خود کند. در این میان، اموری نیز وجود دارند که انسان نه به دلیل منفعت، بلکه به دلیل اینکه «فضیلت» و «خیرعقلانی» هستند، به آنها گرایش مییابد. ازاینرو، منفعت، خیر حسی است و فضیلتهایی در سطح فردی چون راستی، شجاعت، در سطح اجتماعی و خانوادگی چون کمک دیگران، نیکوکاری، فداکاری، ایثار از فضایل اخلاقی خیر عقلی هستند. (مطهری، 1369: 80) ازاینرو، مجموع کارشناسان مؤید حضور این عامل در خانواده مطلوب اسلامی شدند:
( «آراستگی زوجین به فضایل اخلاقی مانند توکل، امید، فروتنی، صبر، سپاسگزاری، سخاوت، شجاعت، غیرت و نیکوکاری از عوامل ایجاد و حفظ رابطه سالم و در نهایت، استحکام خانواده است». (بستان)
( «رابطه سالم خانوادگی مستلزم حفظ شأن و احترام افراد و برقراری عدالت است». (سالاری فر)
( «ارتباط باید بر پایه تکریم شخصیت، عزت نفس و احترام متقابل استوار باشد». (حسین خانی)
( «مبالغه و اغراق در ابراز محبت به همسر در اسلام، جایز شمرده شده است». (آذربایجانی)
( «اظهار محبت مرد نسبت به همسرش هرگز از دل او خارج نمیشود». (احمدی)
( «پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: به همسرتان با تأکید بگویید: انی احبک؛ خیلی دوستت دارم». (دهنوی)
( «رابطه زوجین باید بامعنا باشد. اگر معنا نباشد، همانند سنگی است که بی هیچ نتیجهای به دری برخورد میکند». (بستان)
( «زوجین باید همچون لباس، عیبهای یکدیگر را بپوشانند و این کار مستلزم آموزش است». (ایمانی)
( «رضایتمندی طرفین از ویژگی اصلی رابطه سالم زن و شوهر است». (صفورایی)
با توجه به مطالب یاد شده، چند عامل اخلاقی در خانواده وجود دارد که دین اسلام به آن، بسیار تأکید کرده است. اولین عامل اخلاقی، «اصل تقوا» است. تقوا از «وقایه» است و «وقایه» به معنای حفظ و نگهداری نفس از هر چیزی است که به آن، زیان و آسیب میرساند. تقوا یعنی نفس را در وقایه (محافظ) قرار دادن از هر آنچه بیم میرود. پس مسلّم است برای داشتن خانهای سالم که پرتوی از وحی و جلوهای از یاد خدا باشد، بر زوجین، واجب الهی است که به تقوا آراسته باشند.
«اصل محبت»، دومین عامل اخلاقی است که سبب استحکام خانواده میشود. در حدیث قدسی آمده است که «الخلق عیالی فاحبهم الی الطفهم بهم و اسعادهم فی حوائجهم؛ آفریدهها، عیال و نانخور من هستند. محبوبترینِ مردم نزد من، مهربانترین ایشان به آفریده من است که در راه برطرف کردن نیازشان، کوشش بیشتری دارد.» (کلینی، 1365، ج2: 199) «اصل معاشرت نیکو»، سومین اصل مورد نظر اسلام است. رعایت آداب معاشرت و شیوه های صحیح برخورد با دیگران در جامعه به صورت عام و در خانواده به عنوان یک جامعه کوچک به صورت خاص، تضمینکننده بهداشت روانی زوجین است.
«اصل ادب و احترام متقابل و سخن نیکو»، چهارمین عامل در استحکام خانواده است. بر این اساس، شیوه گفتار زوجین علاوه بر اینکه آمیخته با عشق، محبت و احساس است، باید جلوه ای از شعور، عقل، وجدان و انصاف باشد. عامل «مدارا و نرم خویی» نیز عامل پنجم اتحاد خانوادگی است. رفق و مدارا در هر گونه رابطه و تعامل انسانی، مهمترین قاعده در سازماندهی و تنظیم درست روابط و تعامل میان دو فرد (زوجین)، روابط خانوادگی و روابط و مناسبات یک مجتمع بزرگ انسانی است.
منابع
الف) کتاب
٭ قرآن کریم.
اعزازی، شهلا. 1373. خانواده و تلویزیون. تهران: مؤسسه فرهنگی امید.
باهنر، محمدجواد. 1374. سیری در عقاید و اخلاق اسلامی. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
باهنر، ناصر. 1385. رسانهها و دین: از رسانههای سنتی تا تلویزیون. تهران: صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، مرکز تحقیقات.
بستان (نجفی)، حسین. 1385. اسلام و جامعهشناسی خانواده، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
حلبی، علیاصغر. 1374. انسان در اسلام و مکاتب غربی، تهران: اساطیر.
رشاد، علیاکبر. 1379. دموکراسی قدسی. تهران: مرکز نشر آثار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
سند افق رسانه. 1384.
شریفقریشی، باقر. 1377. نظام خانواده در اسلام. ترجمه: لطیف راشدی. تهران: سازمان تبلیغات اسلامی.
صبری، حمید. بیتا. آشنایی با دانش ارتباطات، بیجا. بینا.
طالبی، سارا، «بررسی تطابق برنامههای نمایشی سیما با سیاستهای رسمی سازمان در امور خانواده از دیدگاه خبرنگاران و کارشناسان دینی»، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشکده صدا و سیما، 1389.
فیاض، ابراهیم. 1387. ایران آینده به سوی الگویی مردم شناختی برای ابرقدرتی ایران. تهران: پژوهشگاه فرهنگ.
قرائتی، محسن. 1387. تفسیر نور، تهران: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن.
قربانحسینی، علیاصغر. 1371. جرمشناسی و جرمیابی سرقت. تهران: جهاد دانشگاهی.
کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب. 1365. اصول کافی. تهران: دارالکتب الاسلامیه.
گاردنر، ویلیام. 1386. جنگ علیه خانواده. ترجمه: معصومه محمدی. قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان.
مطهری، مرتضی. 1356. علل مادیگرایی. تهران: صدرا.
ـــــــــــــــ . 1369. فطرت. تهران: صدرا.
ـــــــــــــــ . 1369. نظام حقوق زن در اسلام. تهران: انتشارات صدرا.
ـــــــــــــــ . 1371. مجموعه آثار. تهران: صدرا.
ـــــــــــــــ . 1372. حکمتها و اندرزها. تهران: صدرا.
ـــــــــــــــ . 1379. یادداشتها. تهران: انتشارات صدرا.
میرخانی، عزتالسادات. 1380. رویکردی نوین در روابط خانواده. تهران: سفیر.
هرگنهان، بی.آر. 1385. مقدمهای بر نظریههای یادگیری. ترجمه: علیاکبر سیف. تهران: نشر دوران.
الیاسی، محمدحسین. 1382. بررسی جنبههای مختلف چگونگی نمایش خانواده در سریالهای تلویزیونی ایرانی. تهران: مرکز تحقیقات صدا و سیما.
ب) مقاله
. 1378. «تربیت دینی خانواده».
. 1386. «رسانههای ارتباط جمعی و نقش آنها در جامعهپذیری دینی».
. 1384. «فمینیسم، توطئه غرب علیه زنان (3)».
. 1384. «خانوادههای ناکارآمد: هنگامههای درمانی».
بستان، حسین. 1388. «تبیین بیثباتی خانواده با تکیه بر نظریه استاد مطهری رحمه الله ». فصلنامه اسلام و علوم اجتماعی.
جوانی، حجتالله. 1389. «تأثیر آموزههای عرفانی اسلامی بر نهاد خانواده».
. 1388. «رویکرد اسلام به چهار کارکرد مهم خانواده».
. 1383. «حقوق زن از منظر قرآن و قانون مدنی ایران».
. 1386. «سن ازدواج؛ عوامل افزایش و راهبردهای کاهش آن».
فتوره چی، محمدمهدی. 1389. «چگونگی اثربخشی سریالهای رمضانی در تعلق دینی مخاطبان». فصلنامه بازتاب اندیشه.
. 1384. «علل و عوامل پیدایش آسیبهای اجتماعی و راههای پیشگیری از آن».
. 1383. «تغییرات اجتماعی ازدواج».
معدن دار، لیلا و عباس محمدیشکیبا. 1389. «بررسی نظرات مردم درباره الگوهای مصرف در جامعه و نقش رسانه در اصلاح آنها»، فصلنامه پژوهشهای ارتباطی. 1 (پیاپی 61).
ج) پایگاه اینترنتی
«کاهش آمار ولادت و ازدواج در ایران»، در پایگاه:
newsnum=100848502596. (بازیابی: 26/6/1390)
د) کارشناسان مصاحبه پژوهش
آذربایجانی، مسعود. قائم مقام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. قم. 1389.
احمدی، علیاصغر. عضو هیئت علمی «گروه روانشناسی» دانشگاه تهران. تهران. 1389.
ایمانی، محسن. عضو هیئت علمی «گروه علوم تربیتی» دانشگاه تربیت مدرس. تهران. 1389.
بستان، حسین. مدیر گروه زن و خانواده جامعه الزهراء علیها السلام . قم. 1389.
حسینخانی، هادی. معاون تهذیب حوزه (دانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی). 1389.
حکمتنیا، محمود. معاون پژوهشی فرهنگ و اندیشه اسلامی. تهران. 1389.
دهنوی، حسین. «خانواده متعادل». سخنرانی در سالن همایشهای مرکز تحقیقات. تهران. 1389.
سالاریفر، محمدرضا. عضو هیئت علمی «گروه روانشناسی» پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. قم. 1389.
صفورایی پاریزی، محمدمهدی. رئیس مؤسسه آموزش عالی بنت الهدی. قم. 1389.
ماندگاری، محمدمهدی. استاد حوزه و دانشگاه و «رئیس مرکز تفحص سیره شهدا». تهران. 3 مرداد 1389.
نقویان، ناصر. استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی. تهران. 1389.