حضرت امیرالمومنین علیه السلام در بیانی زیبا درباره ی نحوه ی برخورد با دشمن چنین توصیه فرمودند: «هنگامی که بر دشمنت غلبه یافتی، شکر نعمت قدرت و غلبه ای که خداوند به تو عنایت کرده است، عفو و بخشش دشمن است. پس عفو او را سپاس این نعمت قرار ده». (1)
همچنین در بیانی دیگر درباره ی عفو و بخشش انسان های توانمند و غالب می فرمایند: «هرچه قدرت و توان انسان در غلبه بر دیگران بیشتر باشد، به عفو و بخشش دیگران، سزاوارتر است». (2)
پیش کشیدن بهانه هایی مانند رابطه ی پدر و فرزندی یا مادر و فرزندی، سن، دانش، رابطه ی استاد و شاگردی، ثروت و فقر، موقعیت اجتماعی و ...، برای آنکه طرف مقابل را پیش قدم کند و خودش کوتاه نیاید، بهانه هایی شیطانی است که می تواند انسان متقی و دین دار را از نعمت توجه و عنایت الهی و برکات پیش قدم شدن در چنین امور خیری، محروم کند. در چنین شرایطی، شیطان بیکار نمی ماند و سعی می کند با دامن زدن به این نوع مسائل، هر کدام از طرفین انتخاب را از پیش قدم شدن در راه حل مشکل باز دارد. البته در چنین مواردی، خداوند به مدد و یاری انسان های باتقوا می آید و آنها را از این افکار پوچ و دام های مکر و وساوس شیطانی نجات می دهد. چنین انسان های خداشناس و خودساخته ای در چنین پیشامدهایی، منتظر فرصت مناسب اند تا شجاعت به خرج دهند و در اولین فرصت، پیش قدم شوند و از طرف مقابل عذرخواهی کنند و خطا و اشتباه او را به گردن بگیرند. چنین اقداماتی کاری بزرگ و گاه فوق طاقت است و تنها با عنایت و توجه خاص الهی برای انسان میسور خواهد شد.
علاوه بر این، پذیرش عذر دیگران یا ملامت نکردن افراد در مواردی که احتمال عذر وجود دارد، از خصال پسندیده ی مؤمنان بوده و در لسان اهل بیت علیهم السلام، تحسین است. امام صادق علیه السلام نقل می کند که وقتی همّام رحمه الله علیه از محضر مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام تقاضا کرد که صفات نیکوی مؤمنان را برای وی بیان کنند، حضرت در ضمن بیان آن خصال نیک فرمودند: «ای همام، مؤمن کسی است که از صاحب عذر، عذرش را پذیرا باشد». (3)
همچنین از وصایای نبی مکرم اسلام به امیرالمؤمنین علیه السلام، نکوهش کسانی است که وقتی کسی نزد آنها عذرخواهی می کند، آنها عذرش را نمی پذیرند، حتی اگر عذری به دروغ آورده باشد: «علی جان، مشمول شفاعت من نیست کسی که عذر انسانی را که معذرت خواهی، و خود را تبرئه می کند، نپذیرد؛ چه آن شخص در عذرتراشی اش صادق باشد، چه دروغ بگوید». (4)
حضرت مولی الموحدین امیرالمؤمنین علیه السلام در مقام بیان صفات نیک برادر ایمانی اش می فرمایند: «در گذشته، برادر مؤمنی داشتم که... هیچ گاه کسی را به سبب کاری که امکان معذوریت داشت، ملامت و سرزنش نمی کرد و خود را آماده ی شنیدن عذرش می فرمود». (5)
حتی در مرتبه ای بالاتر، انسان باید در برابر خطای برادر مؤمنش به او دلداری دهد و گاه بخشی از تقصیر را به گردن بگیرد و بگوید شاید تقصیر من بود که چنین اتفاقی افتاد. شاید من باید عملکردی بهتر می داشتم تا کار به اینجا ختم نشود. هدف شما حتماً خدمت یا کار خیر بود و حال این پیشامد رخ داده است. شما تقصیری ندارید. بیان این کلمات و چنین رفتاری بسیار ارزشمند است و طرف مقابل را آرام و از کرده ی خود پشیمان خواهد کرد. مهم تر از همه این است که فضا را از دست شیطان خواهد گرفت.
پایان مبحث اخلاقمعاشرت در بیانات آیت الله محمد تقی مصباح یزدی
منابع:
1. عَنْ امیرِ المُومنین علیه السلام أنَّهُ قالَ اِذَا قَدَرْتَ عَلَی عَدُوِّکَ فَاجْعَل العَفْوَ عَنْهُ شُکْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَیْهِ (سیدرضی، نهج البلاغه، حکمت 11؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج 68، ص 428).
2. عَنْ امِیرِالمُومِنینَ علیه السلام انَّهُ قالَ: اَوْلَی النَّاسَ بِالْعَفْوِ أقْدَرَهُمْ عَلَی العُقُوبَهِ (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج 68، ص 428). همچنین از آن بزرگوار درباره ی روش صحیح برخورد با دیگران و عفو و گذشت از خطای مردم این بیان زیبا گزارش شده است: عَاتِبْ أخَاکَ بِالإحْسانِ اِلَیْهِ وَارْدُدْ شَرَّهُ بِالإنْعامِ عَلَیْهِ وَ کانَ علیه السلام یَقُولُ: مَتَی أشفِی غَیْظِی اِذَا غَضِبْتُ؟ أحِینَ أعْجِزُ عَنِ الاِنتِقامِ فَیُقالُ لِی لَوْ صَبَرتَ؟ أم حِینَ أقدِرُ عَلَیهِ فَیُقَالُ لِی لَو غَفَرْتَ؟ (همان).
3. عَنْ عَبْدِاللهِ بنِ یُونُسَ عَنْ اَبِی عَبْدِاللهِ علیه السلام قالَ: قاَمَ رَجُلٌ یُقالُ لَهُ هَمَّامٌ وَ کانَ عَابِداً نَاسِکاً مُجْتَهِداً اِلَی أمیرِالمُومِنِینَ علیه السلام و هُوَ یَخْطُبُ فَقالَ: یا أمِیرَالمُؤمِنِینَ! صِفْ لَنا صِفَةَ المُومِنِ کَأنَّنَا نَنْظُرُ اِلَیْهِ. فَقالَ علیه السلام: یَا هَمَّامُ! المُؤمِنُ هُوَ الکَیِّسُ الْفَطِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ... یَقْبَلُ العُذْر...(ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق الکلینی الرازی، اصول کافی، ج22، ص 226).
4. حَمَّادُ بن عَمْرٍ وَ وَأنَسُ بن مُحَمَّدٍ عَنْ أبیهِ جَمیعاً عَنْ جَعْفَرِ بن محَمَّدٍ عَنْ ابیهِ عَنْ جَدِّهِ عَن عَلِیٍّ بن ابی طالبِ علیه السلام عَنِ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله و سلم أنَّهُ قَالَ: لَهُ یا عَلیُّ! اُوصِیکَ بِوَصیَّةِ فَاحْفَظهَا فَلا تَزالُ بِخَیْرٍ مَا حَفِظْتَ وَصِیَّتِی... یَا عَلِیُّ مَنْ لَمْ یَقْبَلِ العُذْرَ مِنْ مُتَنَصِّلٍ صَادِقاً کانَ اَوْ کاذِباً لَمْ یَنَلْ شَفَاعَتی... (ابی جعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی الصدوق، من لا یحضره الفقیه، ج4، ص 352).
5. و کَانَ لا یَلُومُ أحَداً عَلَی مَا یَجِدُ العُذْرَ فِی مِثلِهِ حَتَّی یَسْمَعَ اِعْتِذَارَهُ (ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق الکلینی الرازی، اصول کافی، ج 22، ص 226؛ سیدرضی، نهج البلاغه، حکمت 289).
منبع : مصباح یزدی، محمدتقی، (1391)، صهبای حضور(شرح دعای چهل و چهارم صحیفه ی سجادیه)، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله علیه، چاپ اول.