بي گمان يكي از خصلت ها و فضيلت هاي انساني، تحمل و بردباري برمشكلات و سختي هايي است كه از هر سوي به انسان هجوم مي آورد. انسان زماني مي تواند در برابر سختي ها و مصيبت ها خود را بيمه نمايد و با هر مصيبتي جزع و فزع نكند كه از خصلت صبر برخوردار باشد. اين خصلت در آموزه هاي قرآني به عنوان يكي از برترين فضايل انساني شمرده و دارندگانش به بزرگي ستوده و تكريم شده اند.از كساني كه در گروه صابران مورد ستايش و تجليل قرار گرفته اند، پيامبران بزرگ خداوند هستند كه به جهاتي چند به داشتن اين خصلت و فضيلت ستوده شده و در قرآن به اين صفت گرامي داشته شده اند.
حضرت زينب(س) از جمله افرادي در خاندان رسولالله(ص) هستند كه نام شريفشان را خود خداوند متعال تعيين كردهاند؛ يعني اين فرزند بزرگوار اميرالمؤمنين علي(ع) از ابتداي تولدشان مورد توجه خاص خداوند متعال بودهاند، ايشان تحت تعاليم الگوهاي بالاي انسانيت؛ يعني در كنار خاندان وحي تربيت شدند و يكي از توصيفات حضرت زينب(س) اين بود كه پيامبر اكرم(ص) درباره ايشان فرمودند: «او شبيه همسرم خديجه(س) است»
ويژگي ممتاز بانوي صبر و استقامت
ويژگيهاي حضرت زينب(س) اين بود كه تا حدي كه توان داشت، به خانواده خود، چه به برادرانش و چه به همسرش عبدالله بن جعفر خدمت ميكرد، به طوري که در تاريخ آمده كه هيچگاه خلاف خواسته شوهر خود كاري انجام نداد و البته تمام اينها را از مادرش حضرت فاطمه(س) آموخته بودند.
از آن جا که شخصیت حضرت زینب علیها السلام با واژه صبر و استقامت در برابر مصائب و سختیها قرین است به حدی که او را «ام المصائب » و «ام العزائم » نامیده اند.
ايشان صبر و رضا را از پدر و برادر خود آموخته بود، صبر پدر را در فقدان حضرت زهرا(س) و صبر برادر را در برابر دشواريهاي كربلا ديده بود، همانطور كه امام حسين(ع) ميفرمايد: «إلهِي صَبْراً بِقَضَائِكَ، تَسْليماً لِأمْرِكَ؛ خدايا من، در برابر قضاء تو صبر ميكنم و در برابر امر تو تسليم هستم» حضرت زينب(س) نيز در برابر امر و تقدير الهي كاملاً صبور و شكيبا بود.
حضرت سيدالشهداء(ع) در هنگام وداع به خواهر گفتند: «مرا در نماز شبت دعا كن» وقتي امام معصوم(ع) به كسي بگويد مرا دعا كن، جايگاه چنين فردي بسيار بالا و متعالي است و اين نشان ميدهد كه حضرت زينب(س) به جايگاه عصمت بسيار نزديك بودهاند.
گستره معنايي صبر
صبر در زبان عربي به معناي شكيبايي و خودداري است. اين واژه در خصوص انسان به معناي حالتي است كه موجب مي شود شخص خود را نسبت به فشارها، سختي ها، مشكلات، مصيبت ها و از دست دادن ها از درون پايدار و با استقامت كند و واكنش هاي تند و احساسي و دور از عقل و شرع بروز ندهد. به اين معنا كه انسان به طور طبيعي در برابر فشارهاي سخت و مصيبت هاي جانكاه به ويژه آنهايي كه ناگهاني و بدون پيش بيني بوده و از بزرگي خاصي برخوردارند، واكنش هاي تند و عصبي از خود بروز مي دهد و تحت تأثير عواطف و احساسات، رفتاري به دور از عقل و شرع انجام مي دهد. از جمله واكنش هاي عصبي و عاطفي كه دست كم، بسياري از كساني كه اهل صبر و شكيبايي نيستند مي توان به جزع و فزع و آه و ناله اشاره كرد. درمراحل عاطفي شديدتر، نيز رفتاري را انجام مي دهند كه به دور از تدبير و عقلانيت است و بي حساب و كتاب به آب زده و اعمال و كرداري را مرتكب مي شوند كه هم به زودي از آن پشيمان مي شوند و هم آثار بدي را به دنبال مي آورد كه گاه جبران آن ناممكن و ناشدني است. با توجه به كاربردهاي قرآني واژه صبر كه با مشتقات آن 103 بار در قرآن به كار رفته است، (معجم المفهرس) مي توان بر اين معنا و مفهوم تأكيد كرد كه مفهوم قرآني آن به معناي فضيلتي غيرقابل انكار مورد توجه و تأكيد قرآن است.
دراين مفهوم، صبر عبارت از تحمل و شكيبايي در برابر سختي ها و بلايا و مصيبت ها و از دست دادن جان و مال و مسائل مرتبط با آن در دنياست. از اين رو قرآن با بر شمردن مصاديقي از اين مصيبت ها و از دست دادن ها، به ستايش صابران مي پردازد و مي فرمايد: ولنبلونكم بشي من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرين، و ما شما را به چيزهايي چون ترس از آينده و گرسنگي و كمبود و از دست دادن هايي در جان و مال و ميوه ها مي آزماييم و تو به افرادي كه در برابر آن صبر مي كنند مژده بهشت را بده!(بقره آيه157)
آيه 146 سوره آل عمران، صابران را كساني برمي شمارد كه در برابر مصيبت ها و هر بلا و سختي و فشاري كه برانسان وارد مي شود و چيزي را از او مي گيرد، تحمل نشان داده و سستي و ضعف به ايشان دست نمي دهد و ناتوان و عاجز نمي شوند.
بنابراين صبر و شكيبايي در آيات قرآني به معناي تحمل سختي ها و مصيبت ها و مشكلات است به گونه اي كه مهار امور از دست انسان بيرون نرود و كنترل اوضاع را به دست عواطف و احساسات نسپرد و با عقلانيت و تدبير، عقل و شرع استقامت و پايداري كند تا به مقصد خويش برسد و آن چه را مي خواهد به دست آورد. از اين روست كه مسئله صبر و شكيبايي در ميدان جنگ به عنوان يك اصل اساسي براي دستيابي به پيروزي برشمرده شده و به مؤمنان صابر وعده پيروزي داده شده است. (انفال آيه 65 و 66)
انواع صبر
غزالي صبر را به چهار دسته بدني و نفساني و نيز نفساني را به فعال و منفعل تقسيم كرده است. وي آن گاه براي هرگونه از شكيبايي و صبر با توجه به موارد و مصاديق و زمينه هاي بروز و ظهورش نامي مي دهد. به اين معنا كه شكيبايي در برابر شهوات جنسي و شكمبارگي را عفت مي نامد و يا شكيبايي در جنگ و كارزار را شجاعت و در برابر خشم را حلم و در ناملايمات و نگراني ها سعه صدر و در برابر خواسته هاي تجملي زهد و در برابر افشاگري، رازداري و مانند آن مي نامد.(احياي علوم الدين ص 67)
به نظر مي رسد كه اين نوع برخورد با مفاهيم قرآني نوعي استحسان باشد. از آن جايي كه بر اين باوريم كه هر واژه عربي خود معناي خاصي را بر مي تابد و حتي در مواردي كه برخي آن را از مترادفات دانسته اند مي توان تفاوت ظريف و دقيقي را يافت، بايد گفت كه در بسياري از مطالبي كه غزالي بيان داشته نوعي اشتباه و خلط ميان مفاهيم گوناگون صورت پذيرفته است. از اين رو به جاي بازخواني كتاب احياء علوم الدين به سراغ آيات قرآني مي رويم تا انواع و اقسام شكيبايي را بازشناسيم.
خداوند در آيه 177 سوره بقره مصاديق صبر را بيان مي كند كه مي تواند نوعي دسته بندي وتقسيم براي صبر و اقسام آن باشد. خداوند در اين آيه مي فرمايد: والصابرين في الباساء و الضراء و حين الباس؛ صابران در هنگامه مصايب و دشواري هاي زندگي و فقر و نداري و زيان ها و در هنگام جنگ.
در اين آيه صبر به حسب زمينه هاي گوناگون آن مشخص شده است كه مهم ترين مصاديق را مي توان در سه دسته، سختي ها و نداري ها، زيان ها و جنگ شناسايي كرد.
جلوه هاي صبر زينبي
بي گمان صبر و شكيبايي حضرت زينب(س) همانند ديگر اعضاي اين خاندان مطهر، برخاسته از بينش و نگرش توحيدي ايشان بوده است. اگر بخواهيم اين خاندان را به صفتي ياد كنيم و بزرگ داريم مي بايست به سراغ آيات قرآن برويم و هر صفت و فضيلت نيكو و پسنديده اي را كه قرآن، كسي را بدان ستوده، در ايشان جست و جو كنيم؛ زيرا ايشان همانند جد بزرگوارشان حضرت پيامبر اكرم(ص) اسوه كامل و حسنه اي هستند كه مي بايست از آنها در زندگي تبعيت كرد.
در وصف ايشان همين بس كه خانواده اي بهشتي هستند و خداوند در سوره انسان و نيز آيات بسياري از جمله آيه 33 احزاب آنان را ستوده و بزرگ داشته است. خوي و خلق ايشان همان خلق قرآني است و حضرت زينب كبرا(س) نيز همانند ديگر اعضاي اين خاندان پاك، قرآن ناطق و انسان كاملي است كه هيچ ترديدي در منش و كنش و واكنش هاي ايشان نيست.
قرآن اگر كسي را به نامي ستوده است بدان معنا نيست كه او از ديگر صفات خالي بوده و يا آن را در حد كم تري دارا مي باشد بلكه به اين معناست كه وي در شرايطي قرار داشت كه اين خصلت و صفت در وي بيشتر نمود پيدا كرده است. اگر از صبر ايوب و يعقوب سخني مي رود بدان معنا نيست كه از ديگر صفات كامل برخوردار نبوده و يا كم تر در وي تجلي و ظهور يافته است بلكه بدان معناست كه وي را در زندگي وضعيتي بود تا اين گونه خود را نشان دهد.
زينب كبرا(س) نيز در طول زندگي دچار مسائلي شد كه اين صفت (صبر) در وي بيشتر تجلي و ظهور يافت و از اين رو صبر زينب(س) در زبان ها افتاد و ضرب المثل شد.
آن حضرت از آغاز دوره خردسالي و كودكي با مصيبت هاي جانكاهي مواجه شد. نخست غم جد بزرگوارش را تحمل كرد و آن گاه يتيم شد و مادري بزرگ و فرزانه را از دست داد و آن گونه وي را شبانه به خاك سپرد و اين گونه مصيبت ها و دردها و رنج ها به سراغ او آمد. اگر قرآن از سه مصداق كامل شكيبايي و صبر در برابر مشكلات و مصيبت ها و نداري ها و جنگ و كارزار را سخن مي گويد همه اين ها را اين كودك در خردسالي تجربه كرد. هنوز نوجوان يا جوان بود كه پدرش را در جنگ هاي چند در برابر قاسطين و ناكثين و مارقين ياري داد. آن گاه در غم شهادت غريبانه پدرش در مسجد كوفه نشست و روزي نگذشته بود كه برادرش را در دام دوستان نادان يافت كه محاصره كرده و شمشير به پاي مباركش زدند تا او را به كينه معاويه بكشند. آن گاه جام زهر معاويه را در جان برادر ديد و شهادت وي را به جان خريد. در همه اين مصيبت ها شكيبايي ورزيد.
زماني در كربلا بر جنازه فرزندان وبرادرزادگان نشست و داغ ايشان را تحمل كرد. اين همه را همانند خاندان مطهرش كه در سوره انسان آمده است تنها براي خدا و وجه الله به جان خريد. آن گاه به اسارت رفت و هنگامي كه از وي به طعنه خواستند كه سخني بر آن چه رفته بگويد، همه را زيبا توصيف كرد و فزع و جزعي بر نياورد و گفت: ما رايت الا جميلا؛ جز از خدا نيكي نديدم.
زينب هم در كارزار، صبر و شكيبايي پيشه كرد و همه در نداري و فقر دست به سوي كوفيان دراز ننمود و از ايشان چيزي نخواست و هم در سختي اسارت فزع نكرد و خود را تسليم مشيت و اراده الهي نمود كه خواسته بود ايشان را اسير و برادر و برادرزادگان را كشته بيابد. (ان الله شاء ان يراك قتيلا و ان الله شاء ان يراهن سبايا)
آن حضرت در همه جا از خود صبر و شكيبايي نشان داد. هر مصداقي را در قرآن براي صبر بيابيد و آيه اي در ستايش صابران به مصداقي اشاره داشته باشد، آن را به كمال و تمام در حضرت زينب مي توان جست و جو كرد.
آن حضرت با آن كه در ميان جمعيت به دفاع از حريم اهل بيت(ع) پرداخت اما هرگز هتك حرمت و حريم نكرد. از اين روست كه مي گوييم او واكنشي فعالانه داشت و برپايه عقل و شرع عمل مي كرد و احساسات و عواطف خويش را مهار و كنترل كرده و در راستاي كمال خويش و جامعه به كار مي گرفت.
مي گويند هنگامي كه وارد شهر كوفه شد، جمعيتي عظيم براي تماشا گرد آمده بودند. آن حضرت براي پيام رساني مسئوليت و مأموريتي كه داشت به سخنراني ايستاد. در اين جا گزارشگران به دقت همه جزئيات را گزارش مي كنند و موقعيت آن حضرت را نسبت به مردم تماشاچي بيان مي كنند. در عبارتي گزارشگري مي نويسد: و قد اومات الي الناس ان اسكتوا فارتدت الانفاس و سكنت الاجراس؛ آن حضرت به جمعيت اشاره كرد كه خاموش شويد. ناگهان نفس ها در سينه ها بند آمد و هياهوي زنگ ها فرونشست. آن گاه به سخنراني ايستاد و سخناني را بر زبان راند كه جامعه را به تكاپو كشيد و خفتگان را بيدار كرد. گزارشگر در توضيح چگونگي منش ايشان هنگام سخنراني به اين جزئيات اشاره مي كند كه بسيار عبرت آميز است. وي بيان مي كند كه سخنان ايشان نشان مي داد كه چه مقام بزرگي دارد و چگونه زني صابر و شكيباست و با اين همه مصيبت و بلا، رفتاري دور از ادب و نزاكت انجام نمي دهد و خود را تحت تأثير احساسات و عواطف نمي گذارد. اين زن در اوج مصيبت و درد از دست دادن پسران برادر و برادرزادگان و دوستان وخويشان به گونه اي سخن مي گويد كه هم عظمت دارد و هم حيا و عفت را حفظ مي كند و مصيبت، او را به رفتاري ناخوش و نادرست نمي كشاند.
اين گونه است كه صبر و شكيبايي زينب ستايش همگان را برانگيخت. در راه خدا اكنون با شمشير زبان به جنگ دشمن رفته بود و مي بايست چنان كند كه خدا و رسولش را دلشاد سازد. در هيچ جايگاه و موقعيتي كه او با دشمن مواجه شد وي ذره اي از اصول دين دست برنداشت و تنها باتوجه به آموزه هاي وحياني سخن گفت و استدلال كرد و كنش و واكنش هاي خويش را سامان داد. اين گونه است كه تأثيري شگرف بر مردمان و جامعه كوفي و حتي شامي مي گذارد به گونه اي در كاخ يزيديان نيز برخي ضد يزيد به پا مي خيزند و دراين راه شهيد مي شوند.
آثار صبر بر مصیبت
از آنجا که در این مقاله از صبر بر مصیبتها و سختیها سخن می گوئیم، در اینجا برخی از آثار صبر بر مصائب را بیان می کنیم .
1-رمز پیروزی
خداوند متعال می فرماید: «وجعلنا منهم ائمة یهدون بامرنا لما صبروا وکانوا بآیاتنا یوقنون » (5) ; «و از آنها امامان و پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما [مردم را] هدایت می کردند، بخاطر این که شکیبایی نمودند و به آیات ما یقین داشتند .»
در صدر اسلام مسلمانان با سختیهای فراوانی دست به گریبان بودند و از سوی مشرکین مورد آزار و اذیت واقع می شدند و عده ای از آنان که طاقت تحمل این سختیها را نداشتند، عنان صبر و شکیبایی را از کف می دادند . در این آیه خداوند متعال خطاب به پیامبر و مسلمانان سرگذشت قوم بنی اسرائیل را بازگو می نماید تا هم آنان را تسلی و دلداری دهد و به صبر و شکیبایی و پایداری دعوت نماید و هم بشارتی باشد که اگر صبر و پایداری را پیشه کنند بر مشرکان پیروز خواهند شد; چنان که قوم بنی اسرائیل که از طرف کفار و مشرکین مورد آزار و اذیت واقع می شدند پس از تحمل سختیها و مقاومت در برابر دشمنان، به پیروزی رسیدند و خداوند مقام امامت و پیشوایی بر مردم را به گروهی از آنان عطا فرمود .
پس در آیه مورد بحث دو چیز به عنوان رمز پیروزی بیان شده است: یکی ایمان و یقین به آیات الهی و دیگری صبر و استقامت و شکیبایی .
در حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: «فمن صبر واحتسب لم یخرج من الدنیا حتی یقر الله له عینا فی اعدائه مع ما یدخر له فی الآخرة; (6) کسی که شکیبایی کند و آن را به حساب خدا بگذارد، از دنیا بیرون نمی رود تا خداوند چشمش را با شکست دشمنانش روشن کند، علاوه بر پاداشهایی که برای آخرت او ذخیره خواهد کرد .»
2- پاداش اخروی
هنگامی که مسلمانان برای هجرت، با مشکلات و مصایب فراوانی روبرو بودند، این آیه نازل شد: «انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب » (7) ; «همانا صابران اجر و پاداش خود را بی حساب دریافت می دارند .» در این آیه تعبیر به «یوفی » که از ماده «وفی » و به معنای اعطای کامل است، از یک سو، و تعبیر به «بغیر حساب » از سوی دیگر نشان می دهد که صابران و استقامت پیشگان برترین اجر و پاداش را در پیشگاه خداوند دارند . شاهد این سخن حدیث معروفی است که امام صادق علیه السلام از رسول الله صلی الله علیه و آله نقل فرموده اند: «اذا نشرت الدواوین ونصبت الموازین لم ینصب لاهل البلاء میزان ولم ینشر لهم دیوان; (8) هنگامی که نامه های اعمال گشوده می شود و ترازوهای عدالت پروردگار نصب می گردد، برای کسانی که گرفتار بلاها [و حوادث سخت] شده اند نه میزان سنجشی نصب می شود و نه نامه عملی گشوده خواهد شد .» پس این آیه را تلاوت کردند: «انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب »
3- سربلندی در آزمایش الهی
همه مردم از انبیا گرفته تا دیگران طبق قانون الهی مورد آزمایش قرار می گیرند تا بتوانند استعدادهای خود را شکوفا سازند و قله های سر به فلک کشیده سعادت را در نوردند . از اینرو انسانها به طرق مختلف مانند: ترس، گرسنگی، زیان مالی و جانی، مورد آزمایش و امتحان قرار می گیرند و بدیهی است که هر کس بتواند از این آزمایشهای الهی سربلند خارج شود به سعادت نائل گردیده است . «صبر و استقامت » می تواند به عنوان یک سلاح کارآمد و اثر بخش در این مسیر سخت و دشوار انسان را یاری رساند و مسیر تکامل و خوشبختی را برایش هموار سازد .
خداوند متعال می فرماید: «ولنبلونکم بشی ء من الخوف والجوع ونقص من الاموال والانفس والثمرات وبشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله وانا الیه راجعون اولئک علیهم صلوات من ربهم ورحمة واولئک هم المهتدون » ; (9) «قطعا همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، زیان مالی و جانی و کمبود میوه ها آزمایش می کنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان، آنهایی که هرگاه مصیبتی به آنها رسد می گویند: ما از آن خدا هستیم و به سوی او باز می گردیم . اینها همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هدایت یافتگان اند .»
بلا برای اولیاء
از سنتهای الهی فرستادن بلا و سختی برای اولیاء و انبیاء است و با استناد به روایات می توان گفت که هرچقدر ایمان شخص بیشتر شود، غالبا سختی و مرارت بیشتری بر او وارد می شود . در این باره روایات زیادی وارد شده; تا جایی که در متون روایی یک باب با عنوان «شدة ابتلاء المؤمن » قرار داده شده است . برای نمونه از امام صادق علیه السلام نقل شده است: «انما المؤمن بمنزلة کفة المیزان کلما زید فی ایمانه زید فی بلاءه; (10) همانا شخص مؤمن به منزله کفه ترازو است که هرچقدر ایمان او بیشتر شود، بلا و مصیبت او بیشتر می شود .»
تاریخ نیز گواه گویایی بر این مطلب است و می بینیم که اولیاء الهی از جمله زینب کبری علیها السلام و پدر بزرگوار و مادر مطهره اش و برادران عظیم الشان ایشان چگونه با انواع مصیبتها و سختیها روبرو بوده اند و همواره در برابر طوفان حوادث صبر و شکیبایی نموده اند .
حال ممکن است این سؤال به ذهن خطور کند که چرا خداوند برای اولیاء خود مانند پیامبران الهی و اوصیای پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و امامان معصوم و زهرای مرضیه علیها السلام و زینب کبری علیها السلام و ... - که از مقربین درگاهش هستند - سختی و بلا نازل می کند و حال آنکه انسانهای بد در ناز و نعمت به سر می برند .
پاسخ این است که نه نعمتهای ظاهری و نه سختیها، هیچکدام معیار خوبی و بدی نیستند . آنچه مهم است نحوه برخورد انسان با این حوادث است که اگر انسان با عکس العمل خوب با این امور به سعادت برسد این حوادث برای او خوب است و اگر به شقاوت برسد برای او بد است . شهید بزرگوار مطهری در این باره می گوید: «نه فقر بدبختی مطلق است و نه ثروت خوشبختی مطلق، چه بسا فقرهایی که موجب تربیت و تکمیل انسانها گردیده و چه بسا ثروتهایی که مایه بدبختی و نکبت قرار گرفته است، ... سلامت و بیماری، عزت و ذلت و سایر مصائب طبیعی نیز مشمول همین قانون است . نعمتها و همچنین شدائد و بلاها هم موهبت است; زیرا از هر یک از آنها می توان بهره برداریهای عالی کرد . و نیز ممکن است بلا و بدبختی شمرده شوند; زیرا ممکن است هر یک از آنها مایه بیچارگی و تنزل گردند . (11)
آثار و فوائد بلاها
حوادثی که به ظاهر بلا و سختی هستند، در باطن آثار و فوائدی دارند و اولیاء الهی نه تنها به بلا راضی هستند و ندای «رضی برضاءک » سرمی دهند بلکه اصلا بلا را بلا نمی دانند و به دیده زیبایی و جمال به آن می نگرند; چنان که حضرت زینب علیها السلام پس از تحمل سختیها و مصائب بسیاری که بر او و خاندانش وارد شده بود، فرمودند: «ما رایت الا جمیلا; (12) من جز زیبایی چیزی ندیدم .» از اینرو مناسب است در این مقال، برخی از فوائد بلا را برشماریم تا بتوانیم با تاسی به بانوی شجاع اسلام حضرت زینب علیها السلام زیباییهای نهفته در بلاها را دریابیم و مجذوب زیبایی مطلق خداوند متعال شویم .
1. زنگ بیدارباش
از آنجا که ممکن است دنیا و زینتهای ظاهری آن انسان را بفریبد و به خود مشغول سازد و از یاد و طاعت خداوند دور نماید، خداوند با فرستادن بلا و سختی زمینه بیداری از غفلت را برای انسان فراهم می سازد تا این بلاها زیباییها و ظواهر فریبنده دنیا را در کام او تلخ سازد و به سوی حق معطوف دارد .
روزی مسلمانان با خشکسالی و کمی آب مواجه شده بودند و حضرت علی علیه السلام برای ادای نماز باران بیرون آمدند، در راه به همراهان فرمودند: «ان الله یبتلی عباده عند الاعمال السیئة بنقص الثمرات وحبس البرکات واغلاق خزائن الخیرات لیتوب تائب ویقلع مقلع ویتذکر متذکر; (13) خداوند هنگامی که بندگانش اعمال بد انجام می دهند آنان را به نقص و کمبود میوه ها و حبس نمودن برکات و بستن گنجینه های خوبیها، آزمایش می کند تا توبه کننده ای توبه کند و به دور کننده ای [گناه را از خود] دور سازد و پند گیرنده ای پند گیرد .»
2. پاک کننده گناهان
برخی مؤمنین در پاره ای از اوقات دچار لغزش می شوند و مرتکب معصیت می گردند . خداوند - که نسبت به مؤمنین رؤوف و رحیم است - با فرو فرستادن بلا و سختی زمینه پاک شدن آنان از گناه را فراهم می کند و حساب آنان را به روز قیامت واگذار نمی نماید . امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرماید: «الحمد لله الذی جعل تمحیص ذنوب شیعتنا فی الدنیا بمحنتهم لتسلم بها طاعاتهم ویستحقوا علیها ثوابها; (14) حمد و سپاس خدایی را که پاک کردن گناهان پیروان ما را در دنیا به سختیهای آنها قرار داده تا طاعات آنها سالم بماند و در آخرت بر آن طاعات، استحقاق پاداش پیدا کنند .»
3.مادر خوشبختیها
بلاها و سختیها بوجود آورنده سعادت و خوشبختی برای انسانها هستند و در شکم گرفتاریها و مصیبتها، نیکبختی و سعادت نهفته است; چنان که خداوند می فرماید: «فان مع العسر یسرا ان مع العسر یسرا» ; (15) «پس حتما با سختی، آسایشی است . حتما با سختی، آسایشی است .»
این یکی از قوانین عالم است که تا سنگ معدن ذوب نشود و گرمای طاقت فرسا نبیند هیچ گاه طلای ناب نخواهد شد و تا چاقو صیقل نبیند تیز و بران نخواهد شد . در انسان نیز این قانون جاری است و خداوند می فرماید: «لقد خلقنا الانسان فی کبد» ; (16) «همانا انسان را در رنج و سختی آفریدیم »
مرحوم استاد مطهری در تفسیر این آیه می فرماید: «آدمی باید مشقتها تحمل کند و سختیها بکشد تا هستی لایق خود را بیابد، تضاد و کشمکش، شلاق تکامل است، موجودات زنده با این شلاق راه خود را به سوی کمال می پیمایند . (17)
امیرمؤمنان علیه السلام در نامه ای به عثمان بن حنیف فرماندار خویش در بصره، او را از این که در مجلس اشراف - که بی نوایان در آن نبودند - شرکت کرده بود توبیخ می کند و زندگی ساده خود را شرح می دهد، آن گاه می فرماید: «الا وان الشجرة البریة اصلب عودا والرواتع الخضرة ارق جلودا والنباتات البدویة اقوی وقودا وابطا خمودا; (18) آگاه باشید! درختان بیابانی چوبشان سخت تر و درختان کنار جویبار پوستشان نازک تر است . درختان بیابانی [که به وسیله باران سیراب می شوند] آتش چوبشان شعله ورتر و پردوام تر است .»
به همین دلیل اولیاء الهی که بیشتر محبوب خدایند بیشتر در معرض بلا و گرفتاری واقع می شوند، چنان که امام صادق علیه السلام می فرماید: «ان الله اذا احب عبدا غته بالبلاء غتا; (19) خداوند زمانی که بنده ای را دوست بدارد او را در دریای شدائد غوطه ور می سازد .»
پایداری و شجاعت زینب از نگاه دیگران
با ورق زدن صفحات تاریخ درمی یابیم که حضرت زینب علیها السلام از همان اوان کودکی با رنج و سختی آشنا بود و در برابر هر مصیبت و رنجی که برای او پیش می آمد با صبر و شکیبایی مثال زدنی ایستادگی می نمود و راه رضای خدا را در پیش می گرفت . این امر سبب شده بود که آن بانوی بزرگ الگوی پایداری و شجاعت شناخته شود و لذا دانشمندان بزرگ اسلامی اعم از شیعه و اهل سنت در کتب خود زبان به تحسین گشوده اند و با الفاظ و عبارات مختلف از آن حضرت تجلیل نموده اند .
برای نمونه ابن اثیر از مورخین بزرگ اهل سنت می گوید: «وکانت زینب امراة عاقلة لبیبة جزلة ... وهو یدل علی عقل وقوة جنان; (20) زینب زنی بود عاقل و خردمند و با زکاوت ... و این (یعنی کلام حضرت زینب در مجلس یزید) برعقل و قوت قلب [و پایداری او] دلالت می کند .»
همچنین جلال الدین سیوطی از مفسرین اهل سنت می گوید: «وکانت لبیبة جذلة عاقلة لها قوة جنان; (21) زینب بانویی خردمند و عاقل بود و از قوت قلب [و مقاومت] برخوردار بود .»
و نیز علامه مامقانی از علمای شیعه در مورد آن بانوی بزرگ می گوید: «وهی فی الصبر والثبات وحیدة; او در صبر و پایداری یکتا و بی همتا بود .»
مصائب زینب از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام
قدامة بن زائده از پدرش نقل می کند که امام سجاد علیه السلام به من فرمود: ای زائده! شنیده ام به زیارت امام حسین علیه السلام می روی؟ چگونه به زیارت او می روی و حال آنکه مقام و منزلتی نزد سلطان خود داری; سلطانی که محبت ما را تحمل نمی کند . عرض کردم: به خدا قسم چنین نمی کنم مگر به خاطر خدا و رسولش و از هیچ غضبی (از ناحیه سلطان) نمی ترسم . سپس امام علیه السلام خبری را برایم نقل فرمود که: وقتی در کربلا یاران امام شهید شدند و برای اسیری روانه کوفه می شدیم، به اجساد شهیدان که دفن نشده بودند نگاه می کردم و این برایم سخت بود تا جایی که نزدیک بود جان از بدنم جدا شود، زینب علیها السلام آمد و گفت: «مالی اراک تجود بنفسک یا بقیة جدی و ابی واخوتی; چه شده است که می بینم می خواهی بذل جان کنی، ای باقیمانده جد و پدر و برادرانم؟» گفتم: چگونه ناراحت نباشم و حال آنکه پدر و برادران و عمو و پسر عمو و اهلم به خونهایشان آغشته شده اند و برهنه هستند و کفن نشده اند و مدفون نمی گردند؟
زینب گفت: «لا یجز عنک ما تری فوالله ان ذلک لعهد من رسول الله الی جدک و ابیک و عمک; آنچه می بینی تو را غمگین نکند، به خدا قسم که این عهدی است از فرستاده خدا به جدت و پدرت و عمویت »
گفتم: این عهد چیست و این خبر کدام است؟ حضرت زینب علیها السلام فرمود: ام ایمن (22) برایم نقل فرمود: روزی رسول خدا به منزل فاطمه آمد، من برای او غذایی تهیه کردم و علی علیه السلام نیز یک طبق خرما آورد . من ظرفی از شیر و حلوا برای ایشان آوردم و پیامبر صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام، فاطمة علیها السلام و حسن و حسین علیهما السلام از آن غذا خوردند و از آن شیر نوشیدند و از خرما تناول کردند، ... سپس به علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام و حسن و حسین علیهما السلام نگاهی کردند، ما دانستیم که از روی سرور و شادمانی است ... سپس به سجده افتادند و صدای گریه ایشان بلند شد و اشکهایشان همچون باران جاری بود ... علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام از پیامبر پرسیدند: چرا گریه می کنید؟ خداوند چشمانتان را گریان نبیند، از این حالت شما قلب ما جریحه دار شد .
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: جبرئیل بر من فرود آمد و گفت: ای محمد! همانا برادرت پس از تو مغلوب واقع می شود و مورد حمله دشمنان قرار می گیرد و شهید می شود و بدترین خلق، او را خواهد کشت ... و ان سبطک هذا - و اوما بیده الی الحسین - مقتول فی عصابة من ذریتک واهل بیتک واخیار من امتک بضفة الفرات فی ارض یدعی کربلا; و بدرستی که نوه تو - اشاره فرمود به حسین - در بین گروهی از ذریه و اهلبیت و خوبان امت تو در کنار فرات کشته خواهد شد، در زمینی که کربلا نام دارد .» پس پیامبر فرمود: «این بود آنچه مرا به گریه انداخت و محزون ساخت .»
زینب فرمود: وقتی ابن ملجم - لعنة الله علیه - بر پدرم ضربه زد و اثر شهادت را در چهره او دیدم، به او عرض کردم که ام ایمن برایم این گونه نقل کرده، دوست دارم از شما آن را بشنوم، پدرم فرمود: یا بنیة الحدیث کما حدثتک ام ایمن; دخترم این خبر همان گونه است که ام ایمن برایت نقل کرده است . «کانی بک وببنات اهلک سبایا بهذا البلد اذلاء خاشعین تخافون ان یتخطفکم الناس فصبرا صبرا; گویا تو و دختران اهل تو را در این سرزمین اسیر می بینم با حالتی ذلت بار و ترسان، در حالی که می ترسید مردم شما را به سرعت از بین ببرند، بر شما باد صبر کردن . (23)
اشاره ای به مصائب زینب علیها السلام
آن بانوی عظیم الشان - که به واقع زینت پدر و گل خوشبوی ولایت بود - در مقام و منزلت و فضائل اخلاقی چنان بود که او را عقیله بنی هاشم نام نهادند . او علی رغم چنین مقام و منزلتی و علی رغم تمام سفارشات و وصایای رسول گرامی اسلام در مورد اهل بیت علیهم السلام آماج بیشترین نامهربانیها قرار گرفت و با صبر و بردباری و استقامت بی نظیر، چشمهای جهانیان را خیره کرد .
اگرچه برشمردن تمام مصائب زینب کبری علیها السلام و درک عمق فجایعی که در طول دوران زندگی بر ایشان وارد شد از طاقت ما خارج است، ولی با بیان پاره ای از آنها ام المصائب بودن ایشان را از دور به نظاره می نشینیم، امید است که بتوانیم در این دانشگاه انسان ساز، درسهای آموزنده اخلاقی را فراگیریم و با عمل به آنها به تهذیب و تزکیه نفس خویش بپردازیم .
یکی از نویسندگان خوش ذوق فهرستی از برخی مصائب آن بانوی گرانقدر تهیه کرده و بیش از چهل مصیبت برای ایشان بیان نموده است (24) که در این نوشتار در چند مرحله به برخی از آنها اشاره می کنیم .
الف) دوران پدر و مادر
دوران کودکی زینب علیها السلام که گمان می رفت بهترین دوران زندگی او باشد، با رنجها و تلخیهای بسیاری همراه بود . از طرفی با فراق بزرگترین انسان تاریخ; پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله دیگر نمی توانست آغوش گرم ایشان را که آرامش بخش روح و روان او بود احساس کند، و از طرف دیگر لحظه به لحظه با درد و رنجهای مادر مهربانش همراه بود; رنجهایی که تاریخ بشریت را تیره و تار نمود و لکه ننگی بر پیشانی مسببان آن تا ابدیت باقی گذاشت و دل اندیشمندان را جریحه دار نمود .
آن گل خوشبوی زهرا علیها السلام از غم و اندوه مادر، غمگین می گشت و می گریست . در آن هنگام که شدت ضربه درب خانه توسط مهاجمان، پهلوی صدیقه طاهره را شکست، گویی پهلوی زینب بود که می شکند، وقتی ضربه تازیانه دست مادرش را مجروح ساخت، گویی که تازیانه ای بر قلب نازنین زینب وارد شده است، این حوادث و مصائب همیشه در ذهن آن دختر کوچک باقی بود و بر سینه پرعاطفه او سنگینی می کرد، ولی این پایان کار نبود و رنجها و سختیها یکی پس از دیگری خود را نمایان می ساخت تا این که مصیبت سخت و طاقت فرسای شهادت مادر چون کوهی از مصائب در برابر او پدیدار گشت .
آن بانوی عزیز پس از شهادت مادر شاهد درد و رنج و تنهایی پدر بود که از فرط تنهایی و بی کسی سر بر چاه می گذارد و ندای مظلومیت خود را به چاه می گوید تا شاید او ندای حق علی علیه السلام را بشنود . در این میان شهادت پدر مظلومش بدست یکی از شقی ترین انسانهای عالم، مصیبت بزرگ دیگری بود که به هیچ وجه برایش قابل جبران نبود . چرا که دیگر زینب هیچ یاور و پناهی نداشت و غریب و تنها شده بود . این حوادث، زینب کبری را همچون پولادی که در میان شعله های آتش آبدیده می شود، مقاوم تر و استوارتر می ساخت .
ب) دوران امام حسن علیه السلام
بعد از شهادت پدر و شروع دوران خلافت برادرش امام حسن مجتبی علیه السلام مصائب زینب باز هم ادامه داشت . برای او چقدر سخت بود که ببیند مردمان سست ایمان بر بلندای منابر، پدر مهربانش را که یار و یاور و وصی و خلیفه بر حق رسول الله بود، دشنام می دهند . از طرف دیگر غریبی و بی کسی برادر و بی ثباتی یاران بی وفای او، دل زینب را به درد می آورد . این سختیها زمانی به اوج خود رسید که خبر مسموم شدن برادرش امام حسن علیه السلام به او رسید و انبوهی از غم و اندوه را بر قلب او وارد ساخت، و از این سخت تر برای زینب علیها السلام زمانی بود که شاهد تیرباران شدن بدن مطهر برادرش به هنگام تدفین بود . (25) با این حوادث مظلومیت اهل بیت رسول الله صلی الله علیه و آله و خاندان امیرمؤمنان علی علیه السلام و فرزندان فاطمه زهرا علیها السلام بیش از پیش هویدا می شد .
در حادثه کربلا، زینب علیها السلام سختیهایی را که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله از قبل بیان فرموده بود، مشاهده می نمود . در این هنگام حضرت زینب علیها السلام تلخ ترین روز عمر خود را در پیش داشت; روزی که در وصف آن گفته شده «لا یوم کیومک یا ابا عبدالله; هیچ روزی مانند روز تو نیست ای ابا عبدالله .» روزی که زینب علیها السلام شاهد تشنگی و عطش زنان و اطفال، شهادت فرزندان، برادر و فرزندان برادر بود و در نهایت وقتی برادرش آماده میدان رزم شد، گویی تمام عالم بر سر او خراب شد و هنگامی که اسب بی صاحب ابا عبدالله به خیمه گاه برگشت، زینب مصیبت زده ترین زن تاریخ گشت .
در حالیکه غم از دست دادن عزیزترین افراد قلب نازنین زینب علیها السلام را می آزرد، سفر طولانی و طاقت فرسای اسارت از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام آغاز شد و با توجه به بیماری امام سجاد علیه السلام قافله سالاری این کاروان غم زده و مصیبت دیده، به عهده زینب بود . این سفر با وقایع تلخی از جمله: نشان دادن سرهای بریده شهدا بر سر نیزه ها، بی تابی کودکان یتیم و ماتم زده و خسته، بیماری امام سجاد علیه السلام که با حالتی بسیار اسف بار و دلخراش به همراه کاروان در حرکت بود، هتک حرمت حرم رسول خدا، شادمانی مردم کوفه و خارجی خواندن خاندان پیامبر اسلام و صدها فجایع و مصیبت دیگر، مصیبتهایی که یکی از آنها برای از پا درآوردن هر انسان کافی است; اما زینب کبری علیها السلام همچون کوهی سترگ و استوار، با خطبه های آتشین خود در کوفه و شام وظیفه افشاگری ظلم بنی امیه را به خوبی انجام داد و نهضت حسینی را به جهانیان عرضه کرد .
به راستی که انسان با شدت بلایا و مصائب زینب علیها السلام، تردیدی در عظمت و بزرگی مقام ایشان پیدا نمی کند و سخن پدر گرامیش علی علیه السلام به ذهن تداعی می کند که فرمود: «ان اشد الناس بلاء النبیون ثم الوصیون ثم الامثل فالامثل; شدیدترین بلاها و مصائب بر پیامبران وارد می شود، سپس به اوصیاء و بعد به شبیه ترین افراد به آنها .» (26)
به امید آنکه با الگوگیری از صبر و استقامت زینب کبری علیها السلام، جامعه اسلامی ما در شرایط سخت و دشوار کنونی، راه صبر و استقامت پیش گیرد و در کوران حوادث و اوج امتحانهای الهی از مسیر دین و پیروی از خط ولایت و رهبری اهلبیت و اوصیای آنان خارج نشود .
پی نوشت:
1 فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی، احمد الرحمانی الهمدانی، نشر مرضیة، ص 634 .
2 زینب کبری عقیله بنی هاشم، حسن الهی، مؤسسه فرهنگی آفرینه، ص 62 - 63 .
3 همان، ص 64 - 67 .
4اخبار الزینبات، یحیی بن الحسن بن جعفر، ص 122 .
5سجده/24 .
6 اصول کافی، کلینی، دارالاضواء، ج 2، ص 72 .
7 زمر/10 .
8 مجمع البیان، ذیل آیه فوق .
9 بقره/155 - 157 .
10بحارالانوار، مجلسی، مؤسسة الوفاء، ج 67، ص 210 .
11مجموعه آثار، مرتضی مطهری، صدرا، ج 1، ص 183 - 184 .
12بحارالانوار، مجلسی، همان، ج 45، ص 116و اللهوف علی قتلی الطفوف، ابن طاووس، دارالاسوة، ص 201 .
13 نهج البلاغه، خطبه 141 .
14بحارالانوار، همان، ج 67، ص 232 .
15انشراح/5 و 6 .
16بلد/4 .
17مجموعه آثار، مرتضی مطهری، صدرا، ج 1، ص 176 .
18 نهج البلاغه، نامه 45 .
19 اصول کافی، کلینی، دارالاضواء، ج 2، ص 252 و بحارالانوار، مجلسی، مؤسسة الوفاء، ج 67، ص 207 .
20اسد الغابة، ابن اثیر، دارالمعرفة، ج 5، ص 300 و الاصابة، ابن حجر عسقلانی، دارالجیل، ج 7، ص 684 .
21فاطمة الزهراء بهجة المصطفی، احمد الرحمانی الهمدانی، همان، ص 640 .
22 وی خادمه پیامبر گرامی اسلام بود و جزء اولین کسانی است که به ندای پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پاسخ گفت و مسلمان شد و پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله همراه حضرت فاطمه علیها السلام بود و در ماجرای فدک که ابوبکر از حضرت فاطمه شاهد خواست، ام ایمن به نفع آن حضرت شهادت داد ولی ابوبکر علی رغم اعتراف به اینکه او از اهل بهشت است، شهادتش را نپذیرفت .
ر . ک به شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، اسماعیلیان، ج 13، ص 272 و ج 16، ص 214 .
23 بحارالانوار، مجلسی، مؤسسة الوفاء، ج 45، ص 179 - 183 و کامل الزیارات، ابن قولویه، مکتبة الصدوق، باب 88، ص 277 - 278 .
24زینب کبری، عقیله بنی هاشم، حسن الهی، مؤسسه فرهنگی آفرینه، ص 70 - 73 .
25مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، مطبعة الحیدریة، ج 4، ص 204، و بحارالانوار، مجلسی، همان، ج 44، ص 157 .
26بحارالانوار، مجلسی، همان، ج 67، ص 222 .