نقد فیلم «ایستاده در غبار»

شناسه نوشته : 22020

1396/04/14

تعداد بازدید : 373

دفاع مقدس به روایتی دیگر...

خلاصه داستان:

این فیلم داستان زندگی سردار حاج احمد متوسلیان را در مقاطع مختلف زندگی اش روایت می کند.

 

کارگردان :

محمدحسین مهدویان : مستند ساز جوان ایرانی که در سال 1391 با ساخت فیلمی نیمه مستند به نام « آخرین روزهای زمستان » درباره زندگی شهید باقری توانست توجهات زیادی را به خود جلب نماید و سپس در سال 1394 با بکارگیری همان فرمول فیلمسازی، « ایستاده در غبار » را روانه سینماها کرد که موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم از جشنواره فیلم فجر شد.

 

فیلم داستان زندگی فرمانده جنگ، سرلشکر احمد متوسلیان را از دوران کودکی و نوجوانی تا زمان ربوده شدنش در لبنان به تصویر می کشد. فیلم می توانست با ساختاری کلاسیک و در قالب اثری بیوپیک (فیلم های زندگی نامه ای) ساخته شود و بازیگرانی حرفه ای را نیز برای ایفای نقش ها برگزیند، اما آنچه باعث تفاوت این کار با آثار مشابه آن می شود، دقیقاً تفاوت های روایی و فرمیک کار با آثاری از این دست است و فرم جدید و کاملاً خلاقانه محمدحسین مهدویان برای به تصویر کشیدن این داستان واقعی.

 

فیلم به لحاظ اجرایی نیز بسیار موفق است. جبهه جنگی که در این فیلم می بینیم به مراتب از بسیاری فیلم های ژانر دفاع مقدس جبهه تر است و این نشان از تلاش بسیار زیاد طراح صحنه فیلم داشته است و فضاسازی خوبی که توسط مهدویان ایجاد شده است.

البته نکته قابل تامل اینکه؛ تمهید تصویربرداری که با استفاده از دوربین های دهه ۵۰ و ۶۰ و سبک تصویربرداری روایت فتح است کارکرد دراماتیکی در برخی لحظات فیلم دارد و نه همه ی آن. دوربین روایت فتح اگر روی دست بود، در مواقعی بود که عملیات و فضای بحرانی، اجازه ی دادن میزانسن را نمی داد و زوم های به جلو از فاصله دور نیز به دلیل عدم امکان نزدیکی دوربین به سوژه و پرخطر بودن آن انجام می گرفت.

حال در “ایستاده در غبار” اگر بخواهیم به تبع منطق روایت فتح از این سبک بهره گیریم تنها در زمانی منطق دارد که سکانس عملیات و یا خط مقدم باشد ولی این در حالی است که در این فیلم، در اکثر سکانس ها حتی مدرسه و خانه و کوچه نیز سبک دوربین همان است که در عملیات ها می بینیم!

 

موضوع مهم در مورد « ایستاده در غبار » نحوه روایت داستان می باشد که روایتی نیمه مستند دارد و اغلب کلماتی که در فیلم شنیده می شود برگرفته از مستنداتی است که صدای واقعی متوسلیان بر روی آن قرار دارد؛ این سبک از فیلمسازی را اصطلاحاً « داکیودرام » می نامند. مهدویان پیش از این فیلم، این سبک و سیاق از روایت را در اثری مستند به نام « روزهای آخر زمستان » که درباره زندگی شهید باقری بود بکار گرفته بود و حالا در اولین تجربه سینمایی اش بار دیگر از این فرمول استفاده کرده است. شیوه متفاوت روایت داستان این سردار پر افتخار باعث می شود تا مخاطب اثر به دو دسته مخالف و موافق تقسیم شوند که در مورد لذت تماشای فیلم نظرات متفاوتی خواهند داشت.

 

اما فارغ از تجربه گرایی کارگردان در سبک فیلمسازی نامتعارفش، باید به تصویر ارزشمندی که مهدویان از حاج احمد متوسلیان ترسیم کرده اشاره کرد که در میان آثار مرتبط با دفاع مقدس، تصویری به مراتب واقعی تر و ملموس تر می باشد. در « ایستاده در غبار » ، مهدویان، حاج احمد متوسلیان را فردی زمینی معرفی می نماید که خصوصیات اخلاقی خود را دارد و گهگاهی به تندخویی و بداخلاقی شهره بوده. این ویژگی ارزشمند باعث شده تا « ایستاده در غبار » از حیث نزدیک شدن به قهرمان داستان، از دیگر آثار سینمای جنگ ایران پیشی بگیرد.

 

اما عمده ایرادی که می توان به این روایت مستند وار از زندگی متوسلیان وارد دانست، عدم گسترش شخصیت احمد متوسلیان می باشد که باعث شده وجه درام داستان دچار مشکل شود. این موضوع که مهدویان، متوسلیان را به خوبی شناخته و به تماشاگر معرفی می کند یک ویژگی مثبت است، اما اینکه مخاطب بتواند درباره بخش های مختلف زندگی این سردار به خوبی اطلاعات بدست آورد و بر داشته هایش افزوده شود، بخشی است که فیلم از ارائه صحیح آن بازمانده و به همین جهت بسیاری از اتفاقات بی آنکه مقدمه ای برای آن شکل بگیرد به وقوع می پیوندد. زندگی متوسلیان در این فیلم با استفاده از تصاویر ساخته شده در سبک مستند روایت می شود اما با علم به اینکه این اثر مستند نیست، می شد بخش هایی را هم با توجه به حضور بازیگران،به فیلم اضافه نمود که به شناخت عمیق تری از آنچه که بر این سردار گذشته منجر شود.

 

فیلم همچنین در دو مقطع از روایت داستان زندگی سردار به مشکل بر می خورد. نخست زمانی است که متوسلیان در بیمارستان بستری می شود و سپس انقلابی می شود. در این برهه متوسلیان به جای استراحت ترجیح می دهد به مطالعه کتاب اقدام نماید که در نهایت تفکر وی را تغییر داده و روحیات او را دگرگون می کند. اما فیلمساز به سرعت از کنار این اتفاق عبور می کند و هرگز اشاره ای نمی کند که تحول حاج احمد متوسلیان به واسطه چه کتابی یا چه اتفاقی اینچنین شگرف شکل گرفت. فصل پایانی فیلم هم که قطعاً سوال برانگیزترین مقطع زندگی متوسلیان به شمار می رود، بدون پاسخ مشخصی به حال خود رها می شود که این موضوع یک ضعف قابل توجه برای اثر محسوب می شود.

به عبارت دیگر؛ از آنجا که فیلم رویکردی زندگی نامه ای دارد و در چنین رویکردی،زندگی فرد از کودکی تا سرانجام او روایت می شود؛مهم ترین نکته؛شخصیت پردازی است که خود وجه درونی و وجه بیرونی دارد.

 

در این فیلم که روایت از طریق خاطره گویی نزدیکان و هم رزمان متوسلیان بیان می شود، تنها به وجه بیرونی شخصیت پرداخته می شود و نه وجه درونی که پیش زمینه و انگیزه ی رفتار و تصمیمات بیرونی است.

 

در این مورد، انگیزه ی احمد از گرایش به انقلاب و و دفاع مقدس بیان نمی شود،کتابهایی می خواند ولی چه کتاب هایی را نمی دانیم. شهید بروجردی او را به عنوان فرمانده انتخاب می کند و در بیان انگیزه این انتخاب تنها گفته می شود که بروجردی گوهرشناس بود اما اینکه در احمد چه دیده را نمی دانیم.

 

از این رو حضور احمد در جنگ و مقام فرماندهی اش نزد بیننده چون تصادف می ماند.

 

از طرفی احمد در کرمانشاه اعلامیه منتشر می کند و دستگیر می شود. انگیزه اش از انتشار اعلامیه چه بوده است و سپس انگیزه اش از اعتراف نامه و اعلام پشیمانی از انتشار اعلامیه؟

کارگردان به طرز عجیبی عوامل فیلم خود را محدود کرده و دست آنها را بسته تا به یک ساختار نو در روایتگری خود برسد و همین محدودیت ها موجب خلق فرمی مثال زدنی شده چه در فیلم برداری و چه در بازی بازیگران . از هر جهت که به بازی حجازی فر و تعاملش با دوربینی که نهایتا فقط تا مدیوم شات به او نزدیک شود و او قرار است تمام احساسات کاراکتر را در این قاب ها منتقل کند ، نگاه میکنم راهی جز تحسین پیش روی خود نمیبینم . بازیگری که بدون دیالوگ در میزانسن های سینمایی بازی ای تئاتری از خود به نمایش بگذارد کاری ارزشمند انجام داده است . بازی بازیگران دیگر نیز در کانتکست خاص فیلم زیبا و باورپذیر است مخصوصا شخصیت همراه حاج احمد و یا بازیگز نقش محسن وزوایی به خوبی از پس نقش خود برآمده اند .

ایستاده در غبار روی هم رفته اثر بسیار زیبا با روایتی نو و تجربه ای جذاب در بستر یک اتفاق بسیار دراماتیک یعنی جنگ عراق و ایران بر پایه شخصیت یکی از قهرمانان کشور است و در بین آثاری که روایات غیر واقعی یا تصنعی از این اتفاق مهم در کشور ترسیم میکنند غنیمتی قابل اتکا محسوب میشود.