پیامبر اسلام صلوات الله علیه وآله از جهت اخلاق سرآمد همه انسان ها و یک انسان کامل بود. مکارم اخلاقی که در قرآن و اسلام آمده، در وجود آن حضرت تجسم یافته بود. چنان که عایشه و دیگر اصحاب ایشان نیز به این مطلب اعتراف کرده اند.
ابودرداء می گوید: از عایشه درباره اخلاق پیامبر سوال کردم؛ گفت: اخلاق پیامبر، قرآن بود. از آنچه خدا راضی بود رضایت داشت و در جایی که خدا خشمناک می شد، غضبناک می گشت. (البدایه و النهایه – ج6)
حسین بن علی علیه السلام از پدرش نقل می کند که فرمود:
«رسول خدا صلوات الله علیه و آله همواره خوشرو، خوش اخلاق و نرم خو بود..؛ کسی را نا امید نمی کرد. نفس خود را از سه چیز منزه ساخته بود: جدال، زیاده روی، بزرگ شماری و کار بی فایده. مردم را نیز در سه چیز رها کرده بود: از کسی بدگویی و عیب جویی نمی کرد، درصدد کشف اسرار و عیوب پنهانی مردم نبود، سخن نمی گفت جز در مواردی که انتظار ثواب داشت.» (مکارم اخلاق – ج 1)
رفتار با مردم
پیامبر صلوات الله علیه و آلهآداب اجتماعی را کاملا رعایت می کرد. با همه مسلمانان یکسان برخورد می نمود. اگر سه روز یکی از اصحاب را نمی دید از اوخبر می گرفت؛ اگر به سفر رفته بود برایش دعا می کرد و اگر در وطن بود به ملاقاتش می رفت و اگر بیمار بود از او عیادت می کرد و احوالش را جویا می شد، از بیماران عیادت می کرد. در تشییع جنازه اموات حاضر می شد. به کودکان احترام می گذاشت و به آنها سلام می کرد.
از مساکین عیادت می نمود و با فقرا مجالست داشت و دعوت بردگان را می پذیرفت.
انس می گوید: رسول خدا صلوات الله علیه و آله در حضور دیگران پاهایش را دراز نمی کرد. با هرکس که ملاقات می کرد در سلام کردن سبقت می گرفت. یارانش را به قصد احترام کنیه می داد، آنان را به بهترین نام ها صدا می زد و سخن هیچکس را قطع نمی کرد. (عیون الاثر – ج2)
در اثر اخلاق نیک پیامبر صلوات الله علیه وآله بود که مردم به سویش جذب می شدند و دعوتش را می پذیرفتند. ( سوره آل عمران – آیه 159)
اخلاق پیامبر در خانواده
به آنان اظهار محبت می کرد. خوش اخلاق و خندان بود. در کارهای خانه به انها کمک می کرد. هرگز تندی نمی کرد و لغزش ها را نادیده می گرفت. به کودکان بسیار مهربان بود و با آنان بازی می کرد.
انس می گوید: رسول خدا صلوات الله علیه و آله کارهای خود را به دوش دیگران نمی انداخت. با خدمتگذار خود غذا می خورد، لوازم زندگی را از بازار می خرید و خانه را جارو می کرد. (عیون الاثر – ج2)
انس خدمتگذار حضرت می گوید: در سفر همراه رسول خدا بودم، هرگز بمن نگفت: چرا چنین کردی یا چر اچنان کار را انجام ندادی؟ (البدایه و النهایه – ج6)
سادی زیستی
جامه و لباسش ساده بود و بی آلایش؛ ولی ساده زیستن آن حضرت از سر فقر و نداری نبود، زیرا هم قدرت کار کردن داشت و هم سهمی از غنایم و بیت المال در اختیارش بود، بلکه با ساده زیستن می خواست مواسات و هماهنگی را با مسلمانان صدر اسلام که غالبا دستشان تهی بود، رعایت کند.
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، رهبر امت اسلام بود، از تجملات اجتناب می کرد تا تحمل دشواری ها بر دیگران آسان باشد.
مدارا و چشم پوشی
مردی چادر نشین خدمت رسول خدا آمد و چیزی طلب کرد. پیامبر مقداری به او عطا کرد و فرمود: آیا من به تو احسان کردم؟ مرد گفت: نه، احسان نکردی. مسلمانان از جسارت آن مرد ناراحت شدند و خواستند او را اذیت کنند. رسول خدا اشاره ای کرد که به او کاری نداشته باشید. سپس مرد را به داخل خانه برد و مقداری دیگر به او عطا کرد. آن گاه پرسید آیا به تو احسان کردم و راضی شدی؟ گفت: آری یا رسول الله، احسان کردی ، خدا به تو جزای خیر بدهد....؛ رسول خدا به یارانش فرمود: مَثَل من و این مرد، همانند مردی است که شترش فرار کرده بود. مردم به دنبال شتر می دویدند تا دستگیرش کنند ولی هر چه می دویدند شتر بیشتر فرار می کرد. صاحب شتر به مردم گفت: شترم را به خودم واگذارید، من بهتر می دانم چطور او را رام سازم. آن گاه مقداری علف در دست گرفت و به شتر نشان داد و آهسته آهسته آن را رام کرد. شتر در برابرش زانو زد و آن مرد بر شتر سوار شد و رفت.
من نیز با آن مرد همین کار را کردم. اگر شما با شنیدن این سخنان او را می کشتید، داخل دوزخ می شد. (محجة البیضاء – ج 4)
برنامه پیامبر در داخل منزل
امام حسین علیه السلام می گوید: درباره کارهای منزل رسول خدا صلوات الله علیه و آله وسلم از پدرم سوال کردم. فرمود: صرف اوقات در داخل منزل در اختیار خودش بود. وقتی داخل منزل بود اوقاتش را به سه بخش تقسیم کرده بود: قسمتی را به عبادت، بخشی را به خانواده و ما بقی را صرف کارهای شخصی خود می کرد.
اوقات مربوط به خود را نیز بین خودش و مردم تقسیم کرده بود و به کارهای آنان رسیدگی می کرد. در انجام کارهای مردم، اهل فضل و دین را بر دیگران ترجیح می داد. بر طبق مصالح اشخاصی که نزدش می آمدند و مصالح عموم مردم تصمیم می گرفت. .
همچنین می گفت: نیازهای کسانی که بمن دسترسی ندارد به من برسانید، هر کس حوائج نیازمندان را به حاکم برساند خدا در روز قیامت قدم هایش را ثابت می گرداند.
رفتار پیامبر در مجلس و با اهل مجلس
وقتی وارد مجلسی می شد، هر کجا خالی بود می نشست. در مجلس او، هر کس سخن می گفت سایر افراد سکوت می کردند تا سخنش تمام شود. تندی سخن و سوال غریبان را تحمل می کرد.
تلاش رای ایجاد فضای خوشبینی و صمیمیت بین مردم
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم می فرمایند: « لا يُبْلِغْنِي أَحَدٌ مِنْكُمْ عَنْ أَحَدٍ مِنْ أَصْحَابِي شَيْئًا، فَإِنِّي أُحِبُّ أَنْ أَخْرُجَ إِلَيْكُمْ وَأَنَا سَلِيمُ الصَّدْرِ»
پیامبر اکر م به مردم فرمودند: «هیچکس درباره اصحابم بمن چیزی نگوید. دایما نزد من نیایید که از همدیگر بدگویی کنید. من مایلم که وقتی میان مردم ظاهر می شودم و به میان اصحاب خود می روم، (سلیم الصدر) باشم؛ یعنی با سینه ای صاف و پاک و بدون هیچ گونه سابقه و بدبینی به میان مسلمان ها بروم. »
بیزاری از رفتارهای شاهانه با مردم
او از هر گونه رفتاری که بوی تفرعن و تکبر از آن استشمام می شد، بیزار و از هر حرکتی که شباهت به اشرافیت و سلطنت داشت، متنفر بود و پرهیز می کرد.
حضرت صادق علیه السلام می فرماید: «کان یکره أن یتشبه بالملوک»؛ «دوست نداشت شباهتی به پادشاهان داشته باشد.» - (کلینی / ج6)
آسان گیری در برخورد با مردم
در برخورد با مردم سهل گیر بود نه سختگیر. به یکی از مامورانش که برای تبلیغ اسلام به یمن فرستاد دستور داد که: «آسان بگیر و سخت نگیر..»
مبارزه با فحاشی و بدزبانی
رسول گرامی اسلام صلوات الله علیه و آله می فرمود: «ناسزا اگر مجسم شود، بدترین و زشت ترین صورت ها را دارد. نرمی و ملایمت و بردباری، بر روی هر چه گذاشته شود، آن را زیبا می کند و زینت می دهد و از روی هر چیز برداشته شود، از زیبایی آن می کاهد.»
شوخی های بامزه و مشروع با مردم
پیامبر بزرگوار اسلام صلوات الله علیه و آله با اینکه خود، شاخص ترین الگوی فضایل اخلاقی بود، گاه و بی گاه با بعضی از افراد، شوخی های زیبا و نمکینی داشتند.
به عنوان مثال؛ صُهیب از اصحاب پیامبر صلوات الله علیه و آله بود. او مدتی به درد چشم مبتلا شد. روزی حضرت او را در حال خوردن خرما دید. به او فرمود: با آنکه چشمت درد می کند، خرما می خوری؟ صُهیب گفت: با آن طرف که درد نمی کند می خوردم! آن حضرت طوری تبسم کرد که دندان های ایشان مشاهده شد.
برخورد منطقی با بزهکار جوان
روزی جوانی نزد پیامبر صلوات الله علیه و آله آمد و با کمال گستاخی گفت: آیا اجازه می دهی زنا کنم؟! با شنیدن این سخن فریاد مردم بلند شد اما آن حضرت با کمال ملایمت و نیکویی او را نزد خود نشاند و مثل یک دوست به او گفت: آیا دوست داری که با مادر تو چنین کنند؟ عرض کرد: نه فدایت شوم . فرمود: مردم نیز راضی نیستند با مادرشان چنین شود! فرمود: آیا برای خواهرت می پسندی؟ جوان مجددا انکار کرد. با این برخورد منطقی رسول الله صلوات الله علیه و آله آن جوان از سوال خود بکلی پشیمان شد. و از ان به بعد زشت ترین کارها در نزد او زنا بود.
تشویق به پیشرفت علمی
رسول خدا صلوات الله علیه و آله به علم و سواد بسیار تشویق می کرد. برخی از یارانش را فرمان داد زبان سریانی بیاموزند. می گفت: «داشجویی بر هر مسلمانی فرض و واجب است.»
زیر باران خدا
انس بن مالک می گوید: در سفری همراه پیامبر بودیم که باران شدیدی باریدن گرفت. پیامبر بالاپوشش را درآورد و از باران خیس شد. گفتیم ای رسول خدا.. چرا چنین کردی؟! گفت: این قطرات باران، تازه از نزد پروردگار آمده است.
گرامیداشت حیوانات
پیامبر مردمان را به روابط مبتنی بر گرامیداشت هر چیز راه می برد؛ از جمله آن که حیوانات را گرامی بدارند، به حیوانی بی حرمتی نکنند، حیوانی را لعن و نفرین نکنند و حتی به حیوانی پرخاشگری ننمایند.
گزارش شده است که پیامبر در سفر بود، شنید که یکی از همراهانش، شترش را لعن و نفرین می کند . او را از همراهی با خود محروم کرد و گفت که نفرین کننده حیوانات نمی تواند با ما باشد.
پی نوشت:
پیامبر اعظم زیباترین الگوی حیات طیبه – فرج الله میر عرب
راه صفا، بر پی مصطفی – مصطفی دلشاد تهرانی