نام رمان :رمان خدا کند تو بیایی
به قلم :سید مهدی شجاعی
حجم رمان : ۱.۱۹ مگابایت پی دی اف
خلاصه ی از داستان رمان:
از عمق ناپیدای مظلومیت ما، صدایی آمدنت را وعده می داد.
صدا را، عدل خداوندی صلابت می بخشید و مهربانی گرما می داد.
و ما هرچه استقامت، ازاین صدا گرفتیم و هرچه تحمل، از این نوا دریافتیم.
در زیر سهمگینترین پنجه های شکنجه تاب می آوردیم که شکنج زلف تو را می دیدیم. درکشکش تازیانه ها و چکاچک شمشیرها، برق نگاه تو تا بمان می داد و صدای گامهای آمدنت توان می بخشید.
بنابه درخواست نویسنده / ناشر رمان از روی سایت حذف شد
صفحه ی اول رمان:
از عمق ناپیدای مظلومیت ما، صدایی آمدنت را وعده می داد.
صدا را، عدل خداوندی صلابت می بخشید و مهربانی گرما می داد.
و ما هرچه استقامت، ازاین صدا گرفتیم و هرچه تحمل، از این نوا دریافتیم.
در زیر سهمگینترین پنجه های شکنجه تاب می آوردیم که شکنج زلف تو را می دیدیم. درکشکش تازیانه ها و چکاچک شمشیرها، برق نگاه تو تا بمان می داد و صدای گامهای آمدنت توان می بخشید.
رایحه ات که مژده حضور تو را بر دوش می کشید مرهمی بر زخمهای نو به نرمان بود و جبر جانهای شکسته مان دردها همه از آن رو تاب آوردنی بودکه آمدنی بودی.
تحمل شدائد از آن رو شدنی بودکه ظهورت شدنی بود و به تحقق پیوستنی.
انگار تخم صبر بودیم که در خاک انتظار تاب می آوردیم تا در هرم خوشید تو به بال و پر بنشینیم.