رمان «خدا کند تو بیایی»

شناسه نوشته : 24162

1396/12/12

تعداد بازدید : 890

رمان خدا کند تو بیایی از مهدی شجاعی

نام رمان :رمان خدا کند تو بیایی

به قلم :سید مهدی شجاعی

حجم رمان : ۱.۱۹ مگابایت پی دی اف 

خلاصه ی از داستان رمان:

از عمق ناپیدای مظلومیت ما، صدایی آمدنت را وعده می داد.
‏صدا را، عدل خداوندی صلابت می بخشید و مهربانی گرما می داد.
‏و ما هرچه استقامت، ازاین صدا گرفتیم و هرچه تحمل، از این نوا دریافتیم.
‏در زیر سهمگینترین پنجه های شکنجه تاب می آوردیم که شکنج زلف تو را می دیدیم. درکشکش تازیانه ها و چکاچک شمشیرها، برق نگاه تو تا بمان می داد و صدای گامهای آمدنت توان می بخشید.
بنابه درخواست نویسنده / ناشر رمان از روی سایت حذف شد

صفحه ی اول رمان:

از عمق ناپیدای مظلومیت ما، صدایی آمدنت را وعده می داد.
‏صدا را، عدل خداوندی صلابت می بخشید و مهربانی گرما می داد.
‏و ما هرچه استقامت، ازاین صدا گرفتیم و هرچه تحمل، از این نوا دریافتیم.
‏در زیر سهمگینترین پنجه های شکنجه تاب می آوردیم که شکنج زلف تو را می دیدیم. درکشکش تازیانه ها و چکاچک شمشیرها، برق نگاه تو تا بمان می داد و صدای گامهای آمدنت توان می بخشید.
‏رایحه ات که مژده حضور تو را بر دوش می کشید مرهمی بر زخمهای نو به نرمان بود و جبر جانهای شکسته مان دردها همه از آن رو تاب آوردنی بودکه آمدنی بودی.
تحمل شدائد از آن رو شدنی بودکه ظهورت شدنی بود و به تحقق پیوستنی.
‏انگار تخم صبر بودیم که در خاک انتظار تاب می آوردیم تا در هرم خوشید تو به بال و پر بنشینیم.

نوشته های مرتبط