حدود آزادی از منظر اسلام بخش اول

شناسه نوشته : 24476

1397/02/04

تعداد بازدید : 776

مفهوم آزادی

تعریف مشهور آزادی، همان «نفی و عدم سلطه بیرونی» است. در اینجا به برخی تعاریف اندیشمندان غرب اشاره می کنیم؛

 

استوارت میل:

آزادی عبارت از اینکه هر انسانی بتواند مصلحت خویش را به شیوه مورد نظر خود دنبال کند، مشروط به اینکه به مصالح دیگران آسیبی نرساند. (درباره آزادی، جان استوارت میل)

 

آیزابرلین:

آزادی عبارت از فقدان موانع در راه تحقق آرزوهای انسان، این همان معنای شایع و شاید شایع ترین معنایی است که کلمه آزادی به آن مفهوم استعمال می شود. (چهار مقاله درباره آزادی، آیزابرلین)

 

اسپینوزا نیز می گوید: «انسان آزاد کسی است که تنها به موجب حکم عقل می زید.» (مجموعه آثار فلوطین، ج1 و ج2)

 

بالاخره کانت آزادی را فرمانبرداری از حکم قانون اخلاقی تعریف می کند: «آزادی عبارت از استقلال از هر چیز سوای فقط قانون اخلاقی». (تحلیل نوین از آزادی، به نقل از موریس کرنستون)

 

آزادی تکوینی و تشریعی

آزادی گاهی مقابل جبر است و مقصود از آن این است که انسان فاعلی آزاد و مختار است و کس یا شیئ او را مجبور به اعمالش نمی کند؛ به عبارت دیگر انسان از جهت خلقت و تکوین، موجودی آزاد است. این تعریف از آزادی، «آزادی تکوین» است که در فلسفه و کلام بکار می رود.

در مقابل اصطلاح تکوینی آزادی، «آزادی اعتباری و تشریعی» قرار دارد. میتوان آزادی تشریعی را به یک سری حقوقی تعریف کرد که فرد آزاد به صورت طبیعی یا قراردادی واجد آن حقوق بوده و در انجام آن آزاد است، اما دیگران ملزم به رعایت این حقوق هستند؛ به عبارت دیگر، آزادی مرکب از حق و تکلیف است، حقی متعلق به فرد آزاد و تکلیفی متعلق به دیگران. به عنوان مثال در آزادی های سیاسی، جامعه و افراد آن دارای حق مشارکت در تشکیل حکومت و اداره آن هستند و دولت نیز ملزم به فراهم کردن زمینه آن است. در آزادی اخلاقی و معنوی – که مورد تاکید دین است- نفس انسانی شایستگی و استحقاق تکامل و صعود را دارد که انسان مکلف به فعلیت رساندن آن است.

 

آزادی از دیدگاه علامه جعفری

علامه جعفری آزادی را به «قدرت انتخاب یکی از چند چیز» تعریف می کند. چنین تعریفی حکایت از نوع نگاه انسان شناسانه وی دارد. انسان در اندیشه علامه، انسانی مختار و آزاد در انتخاب هر آنچه که اراده او می تواند به آن تعلق گیرد است. چنین آزادی ای ضروری است و از وجود تمایز انسان با دیگر موجودات استو باید در تمام ابعاد فرهنگی، سیاسی و اقتصادی انسان ظهور و بروز کند.اما علامه جعفری مطلوب خود را چنین آزادی نمی داند، چون این آزادی مرز میان انسان و دیگر موجودات است نه مرز میان انسان ها و مراتب انسانی و مراتب برخورداری از حسات معنوی.

وی ان نوع آزادی را قابل ارزشگذاری می داند که به مرحله اختیار یعنی «خیر جویی و خیر گرایی» رسیده باشد. نتیجه آزادی شکل اول «آزادی مطلق» است و لازمه آن این است که زندگی فرد هیچ قانونی ندارد و هیچ کس حق ندارد او را به خاطر کارهایش بازخواست کند.چنین آزادی ای فقط به بُعد همزیستی انسان ها توجه دارد اما آزادی ای که بر اساس حیات معقول و معنوی انسان باشد، به همه ابعاد انسانی نظر دارد.

علامه جعفری با چنین نگرشی یکی از موارد تمایز حقوق بشر از دیدگاه اسلام با غرب را متذکر می شود. از نظر وی در غرب اصل بر آزادی مطلق است، مگر آنکه تزاحم منافع پیش بیاید؛ اما در اسلام علاوه بر اینکه آزادی فرد نباید مزاحم آزادی دیگران باشد، باید انسان را هم به تباهی نکشد.این دنیا گذرگاه است و انسان در این گذرگاه در حال رشد و کمال می باشد. رشد و کمال قانون دارد و نمی توان در مقابل قوانین، آزادی مطلق داشت.

 

اقسام آزادی

آزادی به اعتبارات مختلف، اقسام و زیرمجموعه های متعددی دارد.

 

1 ) آزادی های فردی

آزادی فردی، حقوق و منطقه آزاد فرد انسانی است که به صرف انسانیت و عضویت در جامعه، داراست و دیگران از جمله حکومت نمی تواند آن را تحدید یا سلب کند، مگر با اصول و قوانین پذیرفته شده.

تعریف فوق تعریف عام و گسترده است که حقوق و آزادی های متعدد فرد در جامعه را در بر می گیرد که به برجی از آننها اشاره می کنیم:

 

آزادی حق حیات:

حق حیات بزرگترین نعمت خدا به انسان است. این حق به عنوان یک حق طبیعی و فطری از مهمترین آزادی های فردی است که دیگران، اعم از فرد و دولت، مکلف به رعایت آن هستند. این آزادی هر گونه تروریم فردی و دولتی را بر نمی تابد.

 

آزادی اقامت و رفت و آمد:

به موجب این آزادی، آدمی می تواند در هر جای جهان یا کشور که بخواهد مقیم گردد و کسی هم مانع او نشود. آزادی رفت و آمد به معنای آزادی مسافرت به هر مکان و کشوری است. این آزادی مخالف هر نوعتوقیف و بازداشت موقت یا دایمی است، مگر اینکه بر مبنای قانون باشد.

 

آزادی مسکن:

محل زندگی و مسکن بخشی از حریم خصوصی افراد جامعه است که فرد در آن محل از آزادی عمل و رفتار، مکالمات، مخابرات و... رخوردار است.

 

آزادی مالکیت:

انسان مالک و صاحب اختیار دارایی و متعلقات آن است. افراد و دولت نمی توانند این آزادی و حق وی را تحدید یا سلب کنند، در تفسیر این نوع آزادی بین دولت های لیبرالیسم، سوسیالیسم و اسلام اختلاف نظرهایی وجود دارد که به طور مختر به دیدگاه اسلام در این باره می پردازیم:

 

اقتصاد اسلامی با ویژه گی خاصی که دارد، همواره از افراط وتفریط محفوظ ومصؤن بوده نه فرد را قربان منافع جامعه و نه هم  جامعه را فدای منافع فرد میسازد .

ازدیدگاه مکتب اسلام ، اهداف اقتصادی دولت، تحکیم ارزش های معنوی واخلاقی، برپایی عدالت اجتماعی، خودکفایی واستقلال اقتصادی رفاه عمومی و توسعۀ اقتصادی است .

که برای رسیدن باین اهداف علاوه برنظارت برفعالیت های بخش خصوصی سعی برایجاد توازن اقتصادی وتأمین اجتماعی جامعه دارد .

دولت اسلامی برای ایجاد توازن اجتماعی وجلو گیری از شکاف طبقاتی به کنترول درآمد وهزینه درجامعه می پردازد .

ابزار هایی که دراین راه بکار می گیرد برخی حقوقی است که توسط قوانین ومقررات خاص اعمال میگردد، مانند منع از درآمد های نامشروع یااجرای قانون ارث، وبرخی اخلاقی است مانند توصیه به بخشش، ایثار، وقف و

درنظام اقتصادی اسلام به دلیل ارزش و احترام که فرد وجامعه دارند، وتصـــــــویرخاصی که اسلام ازآزادی ارایه میکند، انسان دربند یک نوع مالکیت خاص قـــــــــــراردارد نه مالکیت آن گونه که کا پیتالیسم معتقد است، ویا مالکیت عــــــمومی به گونه ای که سوسیالیزم پابند آن است اسیر نمیشود .

آزادی عقیده:

به موجب آن انسان در انتخاب نظر و عقیده آزاد است و نمی توان او را به پذیرش عقیده خاصی ملزم کرد. این عقیده معنای عامی دارد و شامل هر نوع نظر و برداشت دینی، سیاسی و اجتماعی می شود.

برخی از متفکران مانند شهید مطهری بین «آزادی عقیده» و «آزادی اندیشه» تفاوت قایل شده اند که به طور خلاصه در بخش بعدی به آن می پردازیم.

 

 

 

منابع:

 آزادی در فقه و حدود آن – محمد حسن قدر دادن قراملکی- چاپ اول – 1382 – انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی

اندیشه سیاسی علامه محمد تقی جعفری – انتشارات بوستان کتاب - 1385

نوشته های مرتبط