ستم بر انسانیت

شناسه نوشته : 24536

1397/02/10

تعداد بازدید : 506

ستمی که در آخر الزمان بر انسانیت می رود، گم کردن حقیقت است. نه از آن رو که حقیقتی موجود نیست. یا آنکه راه، عقیده و مذهب حقی وجود ندارد، بلکه از آن جهت،  حق گم می شود که مرام حقیقت در لا به لای انبوه عقیده ها، مکتب ها و مذهب های رنگارنگ چنان پنهان می شود که انسان نوخواسته، به زحمت بسیار خواهد توانست آن را بازشناسی کند. البته برای توده های مردم امکان شناخت حقیقت تقریبا از بین می رود.

 

هم اینک در جهان غرب دو جریان بسیار نیرومند عصیانگر بر ضد بنیان های تمدن غرب، قابل مشاهده است. جریان اول جریانی است که نسبت به همه اصول و ارزشهای تمدن غرب  موضع منفی و مخالف گرفته و به هیچ اصلی پایبند نیست و همه چیز را به دید بی اعتباری و پوچی می نگرد،  و همه معیارها و چهارچوب های نظم اجتماعی غرب نیز برای آن غیر قابل پذیرش است. «نهیلیست»ها، «آنارشیست»ها، « رپ ها و هوی متال ها» و «بد دینان» نمونه هایی از این جریان هستند که ده ها هزار کلوپ و انجمن و چنو میلیون سایت اینترنتی را در غرب دارا هستند.  با توجه به نوع فعالیت ها و رفتارها و پیام های آنان می توان دریافت که جوان غربی تا چه اندازه، احساس بی هویتی و بی پناهی می کند. این بی پناهی تا اندازه ای او را خسته و آزده کرده است که به همه چیز پشت پا می زند. جنگ، کشتارهای بی رحمانه، بی عدالتی و ظلم، نابرابری و فقر، مادی گرایی و ثروت اندوزی و...  از جمله اموری هستند که جوان امروز را به عصیان کشیده اند،  چرا که در پس همه این نامردمی ها، دست زورمداران جهان سرمایداری را می بیند و از این رو، با پشت کردن به ارزش های سرمایه داری می خواهد که خود را از همه هیاهوی آن فارق کند. از این رو است که به انواع مواد تخدیر کننده رو می آورد تا به تصور خود، اوقاتش را به خوشی و بی خیالی سپری کند و البته روشن است که در این راه هیچ چیز جز تباهی و فنا نصیب او نمی شود.

 

جریان دوم جریان کسانی است که برای فرار از تمدن مادی غرب به سمت نوعی معنویت روی آورده اند تا از این رهگذر روح تشنه خود را کمی سیراب ساخته و آرامش پیدا کنند. هم اینک ده ها هزار انجمن از طرفداران «هارا کریشنا» در غرب فعال هستند و برخوردار از چند هزار سایت اینترنتی می باشند؛ گذشته از اینکه «عرفان سرخپوستی» و «یوگا» و... نیز طرفداران بی شماری دارند و انجمن های بسیاری در این رابطه فعال هستند.

 

این دو غیر از جریانی است که به بی بند و باری مطلق و هرزگی و فحشای محض روی آورده و فساد را به عنوان تجارت و کسب و کار خود برگزیده است و یا با برهنگی محض به زندگی در دل طبیعت روی آورده اند.

 

پس اولین استضعاف بش، استضعاف فکری او است که اغلب گریبان نسل جوان را گرفته به گونه ای که توده مردم نیز با بضاعت ناچیز فکری، از کشف و فهم حقیقت درمانده اند.

 

اما دومین استضعاف بشر، استضعاف مادی او است که ناشی از نابرابری شدید اقتصادی و توزیع ناعادلانه ثروت و امکانات مادی است.

 

 

برقراری قسط و عدل در سراسر گیتی

امروز ظلم و ستم فراگیر گشته  و زمین از ظلم و جور پر شده است. حاصل این ظلم فراگیر، ناتوانی و فروماندگی مستضعفان نسبت به تغییر سرنوشت خود است و این در فرهنگ اسلامی همان معنای «اضطرار» می باشد. یعنی شرایطی که از همه راه های عادی برای رهایی و خلاصی از بن بست، قطع امید شده است و بر اثر ستم مستکبران، دین و آیین حق چنان در غربت افتاده که کمتر کسی توفیق شناخت و پیروی از آن را دارد و اکثریت مردم، از مکاتب و عقاید جدید و خود ساخته پیروی می کنند و این مرادف تعبیری است که در فرهنگ اسلامی «بدعت» خوانده می شود و در حدیثی شریف، اکثر اهل آخر الزمان، پیرو آن خوانده شده اند.

 

امام صادق علیه السلام می فرماید: «و می بینی که مومن خوار و زبون و اندوهگین است، بدعت ها ظاهر شده و عمل نامشروع رواج یافته است و مردم به دنبال باطل راه افتاده و به سخن زور و گواهی باطل گرویده اند.. ؛ دین را می بینی که با رای، تاویل می شود و قرآن و تعالیم عالیه آن تعطیل شده است..مومن گناه را می بیند و جز با قلبش قدرت انکار ندارد..» - روزگار هایی – ج2

 

به نقل از الزام الناصب.

 

از سوی دیگر، حالت اضطرارريال مستضعفان جهان را به سمت عصیان بر ضد وضعیت موجود کشیده و نارضایتی از ضوابط، معیارها، فرهنگ و ساست های سرمایه داری را به طور فزاینده ای رو به رشد و فراگیر می کند.

 

بنابراین با اطمینان می توان گفت که مستضعفان عالم در هر دو جبهه استضعاف، بیش از هر زمان دیگر چشم به راه منجی الهی هستند.

 

امام علی علیه السلام زمان ظهور منجی موعود، را چنین توصیف می کند:

 

«او هنگامی ظاهر می شود که حقیقت ها کم ارج شود و دنباله روها از نابخردان پیروی کنند..، اشتیاق به ظهور مصلح هر لحظه افزون گردد و عفاف از جامعه رخت بربندد..»

 

خداوند در بره هایی از زمان، جلوه ای از قدرت خود را نمایان می سازد تا حجتی برای بندگان باشد، که اگر بر حقیقت خواهی و عدالت طلبی قیام کنند، دست نصرت الهی به یاری آنان خواهد آمد و قدرت های مادی مستکبران نمی توانند آنان را سرکوب کنند.

 

در این میان باید گفت که سعادت واقعی با صالحانی است که در دوران غیبت و غربت، امانت دار دین الهی و سنگربان حریم قوا و عدالت باشند و در هر حال در زمره یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند.

 

بی تردید جبهه دین داران مستضعف که خود را برای رویارویی با ظلم و کفر آماده می کند، به وسیله پاسداران دین و ایمان، شکل می گیرد. آنان باید از صالحان و مومنان باشند تا مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را در رهبری مستضعفین یاری کنند و عرصه های مختلف اداره این جبهه را بر عهده گیرند.

 

به عبارت دیگر، وارثان اصلی زمین، صالحان هستند که در دولت کریمه مهدوی به عنوان امیران و کارگزاران آن حضرت در بلاد مختلف ایفای نقش می کنند و چنین است که قرآن می فرماید: «.. أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ‌؛..زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد . »- ﴿الأنبياء، 105

 

 

 

 

منبع:

 

به سوی حکومت جهانی امام مهدی علیه السلام – علی اکبر حصاری، موسسه فرهنگی انتظار نور، بوستان کتاب قم - 1384