نگاه عامیانه یعنی نگاهی سطحی به مفاهیم و مسائل عمیق داشتن و به اندک آگاهی درباره هر چیزی اکتفا کردن. نگاه عامیانه یعنی پردازش اطلاعات اندک و افزایش غیر واقعی و خیال پردازانه آنها. نگاه عامیانه یعنی از چرایی ها و چگونگی ها نپرسیدن و ریشه ها و نتیجه ها را ندانستن.
اگر چه در میان همین نگاه های عامیانه، آگاهی های درست بسیاری نیز وجود دارد که هر کدام به گوشه ای از حقایق اشاره می کند، اما مشکل اینجا است که اگر انسان گوشه هایی از حرف های درست را بگیرد، ولی تحلیل دقق و تصور کاملی از کلیت آنها نداشته باشد، در معرض برداشت غلط و عوام زدگی قرار خواهد گرفت.
این عوام زدگی آثار سوئی در پی دارد. یکی از آثار سوء آن، فراهم شدن زمینه تحریف و انحراف است یکی دیگر از آثار سوء آن این است که حتی اگر این عوام زدگی موجب تحریف و انحراف هم نشود، لااقل موجب بیزار شدن کسانی خواهد شد که با دقت و موشکافی برخورد کرده و ضعف های نگاه عامیانه را به سرعت درمی یابند. علاوه بر آن، نجات بخش نبودن و بی ثمر شدن اندیشه های حیات بخش، در اثر پدید امدن و گسترش یک تلقی عامیانه، ضرری غیرقابل اغماض است.
نگاه عامیانه به منجی
خطر و آسیب نگاه عامیانه آنگاه که به موضوع بسیار کلیدی و حیات بخشی همچون «منجی» سرایت کند، دو چندان می شود و آسیب های بیشتری را به همراه خواهد داشت.
این یک نگاه عامیانه است که «ما منتظر منجی باشیم، اما مقدماتی را برای آن لازم ندانیم». این یک نگاه عامیانه است که «درکی از ساز و کار نجات بخش منجی نداشته باشیم». و موارد دیگری که ندانستن هر یک از آنها ما را به نگاه عامیانه نزدیک می کند. کمترین زیان این نگاه این است که تکلیف ما را برای یاری او و مقدمه سازی برای قیام او معلوم نمی کند.
اگر چه اقبال عمومی به منجی و علاقه نوع انسان ها به این موضوع شریف، بستر مناسبی برای درک عمیق تر آن به حساب می آید و باید از آن به عنوان مقدمه ای برای فهم عمیق استفاده کرد، ولی وقتی به مجموعه منتظران نگاه می کنید، می بینید کم نیستند کسانی که درایت لازم را نسبت به منجی ندارند. همین مساله موجب اشتباهات فراوانی در عملکرد امروزین آنها به عنوان منتظر می شود. طبیعتا این اشتباهات، نه تنها فرج را جلو نمی اندازد و انتظار را ثمر بخش نمی سازد، بلکه چه بسا موجب عقب افتادن فرج هم بشود.
نتیجه این تلقی و این نوع نگاه این خواهد بود که نه مسئولیتی در ایجاد مقدمات فرج به عهده ما قرار می گیرد و نه مسئولیتی پس از آن بر دوش ما خواهد بود. چون بناست کسی بیاید و ما را نجات دهد که همه مسئولیت ها و فعالیت ها به عهده او است.
می توان به این نگاه عامیانه صورت معنوی هم داد و آن اینکه تصور کنیم قدرت معنوی حضرت همه را گوش به فرمان خداوند خواهد کرد، و یا ایشان با نیروی غیبی همه مشکلات را حل می فرمایند.
البته نگاه معنوی حضرت معجزه خواهد کرد و قطعا ظهور ایشان آثار پر برکتی را برای انسان های مستعد به دنبال خواهد داشت، اما قواعد «رشد و کمال» و نقش «عزم و لیاقت» انسان چه خواهد شد؟ اگر قرار باشد امام زمان عجل الله فرجه الشریف تنها از قدرت معنوی بهره ببرند؛ خب این کار که از دست پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و علی بن ابیطالب علیه السلام بهتر بر می آمد. اما خداوند متعال به پیامبرش می فرمود: «إِنَّکَ لاَ تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ..؛ در حقيقت ، تو هر كه را دوست دارى نمىتوانى راهنمايى كنی..»-﴿القصص، 56﴾ آن وقت چگونه می شود که آقا امام زمان عجل الله فرجه الشریف با اراده خود همه را بدون دخالت اراده آنها هدایت کند؟!
می دانیم که امام عصر عجل الله فرجه الشریف زمانی ظهور خواهند رد که ظلم فراگیر شده باشد، مردم از ظلم خسته شده باشند و منتظر کسی باشند که آنها را از این ظلم برهاند. اما باید مردم آمادگی پذیرش عدالت و لوازم آن را هم داشته باشند. تنها در این صورت است که موجی از اقبال به ایشان به وجود خواهد آمد.
یک نگاه عامیانه این است که تصور کنیم تشدید ظلم، «موجی» را در اقبال به حضرت ایجاد خواهد کرد و بدون آمادگی عمومی برای پذیرش عدالت و لوازم آن، حکومت حضرت تنها بر آن موج استوار خواهد شد. این یک تصور سطحی است. مگر خداوند دنبال موج می گردد که بخواهد حکومت حق را بر روی موج «نارضایتی مردم از ظلم» سوار کند؟
خداوند در قرآن کریم وعده داده است که از مومنین امتحان بگیرد و به صرف فریادها و ادعاهای مومنانه آنها اتکا نکند. خداوند جو مسلمانی را با امتحانی که از ایمانشان می گیرد مورد امتحان قرار می دهد: أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَکُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لاَ يُفْتَنُونَ؛ آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم ، رها مىشوند و مورد آزمايش قرار نمىگيرند ؟» - ﴿العنكبوت، 2﴾
آیا این بد است که خدا به آگاهی، اعتقاد راسخ و یقین شایسته انسان ارزش می دهد و به موج اعتنا نمی کند؟ می خواهد من و تو از روی آگاهی و اعتقاد، طرفدار امام زمان عج الله فرجه الشریف شویم و شاهد اقامه حق باشیم، نه از روی جو زدگی.
علاقه عاشقانه
در اشارات و کلمات اهل بیت علیهم السلام دیده می شود که امام زمان عجل الله فرجه الشریف یکی از دوستداشتنی ترین اولیاء خدا هستند. طبیعی است که اگر محبت چنین امامی در دل کسی بیوفتد، سوزناک ترین نغمه های عاشقانه را سر خواهد داد.بلندترین و زیباترین مضامین عاشقانه جهان را هم که جمع کنیم، به گرد کلمات عاشقانه دعای ندبه نخواهد رسید.
اگر کسی به حضرت این عشق را پیدا نکرد، باید خودش را سرزنش کند. با گفتن زبانی و ادعای الکی هم نمی شود عاشق شد؛ باید به جایی برسیم که از صمیم قلب به امام زمان عجل الله فرجه الشریف بگوییم: «بی همگان به سر شود، بی تو به سر نمی شود/داغ تو دارد این دلم، جای دگر نمی شود».
یکی از مهمترین فواید و ضرورت های این عاشقی آن است که برای ترویج دین، بعد از بیان منطق و عقلانیت دین، باید آتش عشقی را که دین در تو ایجاد کرده، به دیگران نشان بدهی تا همه ببینند این دینی که داری، چقدر توانسته تو را سرشار کند و چقدر از دینت لذت می بری، که حالا می خواهی دیگران را هم به این دین دعوت کنی؟
دیگران با زبان بی زبانی از شما می پرسند: شما که امام زمان را می شناسی و به او علاقه داری، مولای تو چقدر وجود تو را تسخیر کرده است؟ این ولایتی که از آن دم می زنی، اثرش در تو تا چه حد عمیق بوده؟ زندگی تو را با دیگران چقدر متفاوت کرده است؟ چقدر با نشاط تر، با انرژی تر و با آرامش بیشتری زندگی می کنی؟ اگر ما که مدعی انتظار هستیم، به این پرسش ها پاسخ درخوری ندهیم نه تنها مبلغ خوبی برای حضرت نخواهیم بود بلکه وجود ما و ادعای ما ضد تبلیغ برای وجود نازنین او خواهد بود.
بنابراین نه می توان این علاقه را دست کم گرفت و نه باید کم بودن را تحمل کرد. علاقه عاشقانه، عصاره تمام معرفت و کمال معنوی یک منتظر است. البته در کنار عشق به حضرت، علاقه وافر به «فرج» نیز در دل منتظر موج می زند.